
سلام سلام لایک و کامنت فراموش نشه فالو=فالو
از زبان ادرین : وقتی از خواب پاشدم توی یکجایی بودم اصلا نمیفهمیدم اونجا کجاست داشتم میدیم کجام که یهووووووو صدای جیغ ادرینا شنیدم از بیرون میومد داشت گریه میکرد با هر سختی یا دردی بود رفتم سمت درو گفتم درو وا کنید خواهش میکنم به اون کاری نداشته باشید اون بی تقصیر باز کنید همینجور داشت صدای داد ادرینا میومد منم هر کاری میکردم درو وا نکردن پس تصمیم گرفتم درو بشکونم یه ضربه بهش زدم اما باز نشد بعد انقدر ضربه زدم ولی اصلا باز نشد چون درش خیلی محکم بود دیگه از ضربه زدن خسته شدم چون پاهام بدجوری درد گرفتم پس رفتم رو تختی که اونجا بود نشستم بعد ۲ دقیقه یک نفر وارد شد اون اون مارین بود
از زبان مارین:به نگهبانا گفتم هم اون دختر و اون پسره رو به اتاق جدا ببرن و دختره رو ببندن به تخت ولی پسره رو آزاد بزارن و در اتاقش قفل کنن چون دکتر گفت اگه دختره راه بره دیگه تا آخر عمر فلج میشه ولی پسره نه (فلش بگ به موقعی که بردنشون پیش دکتر ) مارین:ادوارد حالشون چطوره ادوارد:خوبن ولی ولی دختره تیر به جای حساس خورده بود به زور درش آوردم ولی پسره نه مارین حواست باشه دختره تا ۲ ماه نباید راه بره چون اگه راه بره تا آخر عمر فلج میشه ولی پسره فقط براش گچ میگیرم و اونم نباید به خودش فشار بیاره مگه پاشو از دست میده
مارین:اوکی دارو که لازم ندارن نه ادوارد :نه مارین:اوکی مرسی ادوارد:خواهش میکنم (پایان فلش بگ) از زبان مارین:واقعا باورم نمیشه دزدا همونایی باشن که هم بازی بچگیم بودن همون ادرین و ادرینایی بودن دوست داشتن به همه کمک کنن ولی الان تبدیل شدن به مافیا باز و دزد واقعا باورم نمیشه عشقم یه دزد باشه باید خیلی مواظبش باشم (😁) (بریم سراغ ادرین و مارین) مارین:ادرین آروم باش نباید زیاد به خودت فشار بیاری ادرین:خواهرم کجاست چرا جیغ و داد میکنه مارین:اون خوبه فقط نباید تد دوماه راه بره ادرین:میدونی من کیم مارین:اره معلومه تو همون ادرینی همون هم بازی بچه گیم کسی که خواهرمو دوست داشت و داره
ادرین:خواهرت چی اونم منو دوست داره مارین :داره فقط باید درکش کنی اونم ضربه خورد ولی تونست خودشو بالا بکشه و خودشو نگه داره ادرین:مارین این گردنبند میبینی یه قلبه نصفص الان قلبه منم همینه نصفص نصف دیگم دست خواهرته اگه اونم یه تیکه دیگرو بیاره قلبم کامل میشه و اگه کامل بشه کل قلبمو بهش میدم فقط کافیه بخواد مارین:درکت میکنم ولی مرینت هویت تو و ادرینا نمیدونه الانم خونه خوابه باید صبح باهاش صحبت کنم تو هم بخواب نباید به پاهات فشار بیاد و نگران ادرینا هم نباش باشه؟ ادرین:باشه مرسی که همیشه پیشمی🙂 مارین:😊فعلا ادرین:بای
(از اتاق میاد بیرون) مارین:دختر رو چجوری ساکت کردید نگهبان :آرام بخش زدیم خوابیده مارین:آها خوبه بعد از اینکه بیدار شد بزارید رو ویلچر ببرش پیش برادرش نگهبان:چشم مارین:من میرم خونه خیلی خستم خدافظ نگهبان :خدافظ (خوب دوستان الا ساعت ۴ صبح بود میریم به ساعت ۱۱ صبح ) از زبان مرینت:خواب بودم که احساس کردم یک چیزی داره میلرزه زیر سرم دست کردم زیر بالشم گوشیم برداشتم بله صدای زنگ گوشیم بود مرینت:بله هاممممممم الیا:پاشو ببینم ساعت ۱۱ صبح مرینت:باشه تازه ساعت ۲ خوابیدم الیا:۲ خوابیدی الان ساعت ۱۱ پاشو ببینم مرینت:باشه الیا:راستی از داداشت هویت اون ۲ تا هم بپرس و ساعت ۴ شرکت اگرست برا قرارداد میاد مرینت؛اوکی فعلا الیا :فعلا
مرینت:بعد قطع کردن تلفن رفتم به صورتم آب زدم لباسم عوض کردم یکی دیگه پوشیدم موهام مرتب کردم رفتم پایین که با صحنه ای مواجه شدم که اصلا موندم کسی که داشت صبحونه اماده میکرد اون اون......... برو نتیجه هم کار مهمی دارم هم چالش👈
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من۱سالم میشه
🤣🤣🤣
نشتم به در نگاه میکنم دری که اه میکشد
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییی بود 😍😍😍😍😍😍😍😍پارت بعد رو زود بزار که دارم میمیرم از کنجکاوی
ج چ : ۸ سالمه🙈
مرسییییییی😘
باشه ببینم چی میشه🤔مرسی که چالش انجام دادی🙏
سل ساقی😂
عالی بود😍
چالش:9سالمه آخییی چ کوچولوم😂
سلام هدی
مرسی😘
اخی
عالییی
مرسییی
عالی بود
ج چ : 26 اسفندم
و امسال میشه 11 سالم
مرسی آجی
جواب چالش میشه ۱۲
امم چالش : امم ۸ سالمه😂🥺💔
۲۸ بهمن تولدمه😂🥺💔
نه درواقع ۱۱ سالته
ماه تولدت میشه سنت
حرف نداشت
تنکیو😘
عالییییی
مرسییییی
عالی بود اجی
مرسی اجی😘
عالی بود
من ۱۱میشه
مرسی❤
😍
😘