
سلام علیکم اومدیم با پارت ده میدونم تو پارت قبلی حرس خوردین و بهم فوش دادین ولی اومدم جبران کنم 😁 علامت ها : مرینت و لیدی باگ : 🐞 تیکی : 🍬 آدرین و کت نوار : 🐾 پلگ : ⭐
🐞 : گفتم نه 🐾 : چی چرا تو که گفتی بدون بغل من دیگه خوابت نمیبره 🐞 : آره گفتم بدون بغل آدرین خوابم نمیبره نه کت نوار 🐾 : تبدیل به آدرین شدم گفتم ای بابا قلبم رو ریختی حالا باهام ازدواج میکنی 🐞 : فکر نمیکنی یکذره زوده 🐾 : چی بگم چیزی جزء بله نشنونم 🐞 : این که عاشقم هستی یا نه 🐾 : باشه عاشقمی یا نه 🐞 : نه 🐾 : باز چی میخوای بگی 🐞 : من دیوونه اتم دیوونه و پریدم بغلش اونم منو بغل کرد 🐾 : قلبم رو ریختی با حرف های اولت
🐞 : میخوای دعوام کنی ☹ 🐾 : بخوام هم نمیتونم با چشای بلوبریت شیر رو رام میکنی چه برسه من 🐞 : آفرین پیشی یه ماچ کوچولو کردمش و از بغلش اومدم بیرون 🐾 : والا منم باید نقطه ضعفت رو پیدا کنم اگر نه بدبخت میشم 🐞 : پیشی 🐾 : بله 🐞 : هیچی نداریم بخوریم 🐾 : سفارش دادم منتظرم آماده شه بگیرمش 🐞 : باشه ( 😎 : ۱۰ دقیقه بعد )
🐾 : آماده شد من میرم میگیرم 🐞 : بزار من برم 🐾 : نه 🐞 : تو نخوابیدی من میرم 🐾 : آخه آدرس نداری 🐞 : گوشی رو ازش قاپیدم گفت الان دارم 😁😁 🐾 : امان از دست این دخترا 🐞 : تبدیل شدم و رفتم پایین بعدم رفتم سفارش رو به عنوان مرینت گرفتم 🐾 : خیلی خوابم میومد و زود خوابم برد ...
🐞 : تبدیل شدم و از برج ایفل رفتم بالا دیدم آدرین خوابیده تبدیل شدم به مرینت و آروم رفتم تو بغلش خوابم نمی اومد ولی وقتی تو بغل اون بودم اروم میشدم یه حس آرامش خاصی داشتم ده دقیقه تو بغلش بودم بعد گفتم پیشی بلند شو پیشی
🐞 : پیشی آدرین آدرین دیدم بیدار نمیشه نبضش رو بلد نبودم بگیرم ولی دیدم نفس نمیکشه 😨 افتادم روش بغلش کردم گفتم بلند شو تو نباید بمیری 🐾 : وقتی مرینت اومد بالای ایفل بیدار شدم ولی نگفتم ببینم چی کار میکنه اومد توی بغلم و بعد ده دقیقه صدام زد ولی بیدار نشدم این همه اذیتم کرد باید جبران میکردم 😁😂 دیدم افتاد روم و بغلم کرد و داره گریه میکنه گفتم نترس نمردم 😂
🐞 : خیلی بی شعوری من کلی نگرانت شدم روم رو کردم اونور 🐾 : تو این همه من رو اذیت کردی من چیزی گفتم 🐞 : نه ولی دیگه باهات دوست نیستم 🐾 : گفتم بیا پیتزا بخوریم دوست میشی 😂 🐞 : پیتزا خوردیم گفتم به حالت کت شو برسونم خونه 🐾 : نمیشه 🐞 :چرا 🐾 : سوپرایز دوم 😁 🐞 : آدرینننن من از سوپرایز بدم میاد مخصوصا تو که سوپرایزات عجیب غریبه 🐾 : تبدیل شدم گفتم چشات رو ببند و رفتم سمت اونجا و پریدم رو سقف
🐞 : گفت باز کن دیدم روی سقف یه خونه ایم گفتم اینجا کجاست 🐾 : خونه ی مرینت و آدرین 🐞 : آدرین چرا این همه پول خرج میکنی ما هنوز ازدواج نکردیم 🐾 : به هر حال نمیتونیم رو تخت مامان بابات بخوابیم یه روزی میان که پس تا اون روزی که بخوان بیان اینجا میخوابیم وقتی هم اومدن میرم نامزدی میکنیم 🐞 : باشه فقط یه چیزی بگم ناراحت نمیشی 🐾 : بگو 🐞 : ما باید اول مشکل مامان بزرگم رو حل کنیم یه روزی میفهمن 🐾 : بعد اینکه شدوماث رو شکست دادیم هویتمون رو بهشون میگیم بعدم میرم زندان وقتی هم اومدیم ازدواج میکنیم
🐞 : باشه نمیخوای خونه رو نشونم بدی 🐾 : چشم رفتیم تو خونه 🐞 : خونه خیلی بزرگ بود یه اتاق کار واسه من که طراحی کنم یه اتاق خوابم برای من و آدرین با چهار تا اتاق اضافی و یه هال و پذیرایی گنده گفتم اون اتاق اضافه ها واسه کیا هستن 🐾 : بچه هامون و مهمونا اگه بخوان بمونن 🐞 : گفتم خونه مامان بابام رو درش رو قفل نکردیم دزد نزنه 🐾 : نترس چند تا نگهبان فرستادم مراقب باشن اونجا هم من درش رو بستم 🐞 : آدرین تو بهترینی و بوسیدمش اونم همراهمیم کرد ...
🐞 : بعد از یکی دو دقیقه ازش جدا شدم گفتم از این ( محلول الکلی اسم نبرم بهتره علامت این داداشمون 🍺 😂 ) 🍺 نداری 🐾 : چرا تو یخچال هست ولی یکذره زوده واسه مست کردن معلوم نیس چیکار کنیم 🐞 : خودم رو لوس کردم گفتم یکذله 🐾 : شرمنده مرینت ولی نمیشه 🐞 : باشه 😢 🐾 : نه گریه نکن اون چشات نباید خیسشه باشه یکذره میریزم میدم ولی نری از یخچال ورداری بازا 🐞 : باشه 🐾 : دو تا لیوان آوردم گفتم بعدشم لالا باشه ( ساعت ۱۲:۰۲ واقعا هم الان دارم داستان می نویسم 😂 ) 🐞 : باشه خیلی بهم حال داد ولی میدونستم آدرین بهم نمیده گفتم بیا بخوابیم 🐾 : باشه بهم حال داد ولی نباید میخوردم رفتیم خوابیدم منم زود خوابم برد ...
به پایان آمدین کفتر حکایت همچنان باقیست ناظر جونم زیاده روی کردم ولی منتشر کن🌷🌷 برو بعدی سوال داریم جا چالش 😊😊
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدی به تست های منم سر بزن
معمولا سر میزنم
ادیت بزارم یا نه
اوم بزارید