خب خب من امدم با پارته دو یکم منحرفش کردم بخاطر شماها

که یهو دیدم اون تهیونگ بود از کپیده بودم گفتم اینجا چیکار داره و کای سوال دیگه از زبان تهیونگ : تو ژاپن اجرا داشتم که تموم شد خاستیم برگردیم کره که یهو هواپیما رفته سمت ایران بعد با صحبت با منشی هواپیما دوباره از ایران برگشتیم به کره که دیدم یه دختره ی خوشگل با موهای سیاه چشای زیتون بهم زل زده با خودم گفتم حتما آرمیه و بعد بهش گفتم سلام خشگله آرمی هستی ؟ از زبان مانیا : دیدم که تهیونگ بهم گفتش که آرمی هستم بعد بخودم امدم با یه حالته غرور گفتم بله درسته از کجا فهمیدید😅 تهیونگ: آخه بهم بدجور زل زده بود منم گفتم آرمی حتما😊 راستی نمیخای خودتو معرفی کنی؟
دیدم شوگا یه لبخنده ریزی زدو گفت خشبختم آرمی بعد رفت نشست منم که عینه چوب خشک نشستم تهیونگ که هم هرو هر میخندید گفتم چیشده گفت مثله خدمتکارا یهو خشک شدی🤣🤣 تهیونگ : خب ببین من تاحالا بایه آرمی انقدر صمیمی نبود واسه خاطر همین میتونی پنج بار بیای کنسرتمون رایگان منکه خشگم زده بود گفتم خ....خ....خیلی....م...م...منون🤭 تهیونگ بلیط کنسرتو داد و بعد گفت یه دقه در گوشتو بیار
اوردم نزدیک که دیدم خیلی آروم گونمو گ.ا.ز گرفت😋🤭 خیلی خجالت کشید و خیلی آروم ازم دور شد منم که عینه هو گوجه قرمز شده بود و بعد صدای خلبان امد که گفت : مسافرین محترم به مقصد خود رسیدیم خیلی آروم فرود میام. منم که خیلی خشحال بودم چون قراره برسم کره
بعد هواپیما خیلی آروم نشست زمین بعد منم با اعضا خداحافظی کردم و رفتم که تاکسی بگیرم که از اون پشت دیدم همه خبر نگارا امدن به سمت بی تی اس که با دو تا ماشین سیاه امدن اعضا رو بردن

منم رفتم تاکسی سوار شدم رفتم به طرف هتل کلیدو گرفتم رفتم اتاق اتاق خیلی شیک خاط بود (عکس بالا عکس اتاق)

مستقیم رفتم رو تختم چون حسابی خسته بود بعدش رفتم دوش گرفتمو پیتزا سفارش دادم بعد ازینکه پیتزامو خوردم دیدم که بابام برام تو حسابم به پول کره ای ۴۰ ملیون ریخته خر کیف شده بود (نویسنده: یکمشو به منم بده دیگ خو😑) به بابام زنگ شدمو تشکر کردم بعد ۵ دقیقه مکالمه با بابام رفتم لباسم رو پوشیدم رفتم بیرون (عکس لباس👆) بعد یهو دیدم یکی دستشو گذاشته رو شونم که دیدم ....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)