
خب گایز من دوباره اومدم با پارت 2 گل سرخ😊خب میخام علامت گفتگو پسرا رو مشخص کنم😄 نامجون:N جین:J شوگا:S جیهوپ:H جیمین:M وی:V کوک:K بقیه اشخاص:اسماشون خودت:+ خب بزن بریم پی داستان✌️
+راستش من اولین سالمه. _اها پس چرا لباس دوم دانشگاه ها رو پوشیدی مثل ما. +من راستش جهشی خوندم. _اوووو من اسمم کارن هست. +من هم سرخ هستم خوشبختم. _اوووو نگاه کن دارن میرن سمت دفتر خدا یعنی من میتونم هم کلاسیشون باشم. +ما هم باید بریم دفتر. _اره. من با کارن دوست شده بودم دختره مشنگی بود ولی با این حال خوشگل بود توی راه دفتر بودیم که نگاهم به یکی از اون پسرا افتاد +کارن. _بله. +اون جین هست که داره به من نگاه میکنه؟. _نهههههه اون وی هست اوف خیلی جذابه جین لبش بزرگه شونه هاش پهنه. +اها اون جیمینه که به وی با خشم زول زده. _اوووووو واو اره چرا با خشم بهش زول زده
وی کل بدنمو زیر نظر گرفته بود واییییییییییی یهو یکی از پشت بهم خورد و من افتادم چشمامو بستم و جیغ میکشیدم که حساس چیزی گرم کمرمو به بازی گرفت چشمامو باز کردم لبی بزرگ شونه های پهن مطمئنم که جین بود آنقدر جذاب بود که خیره نگاهش کردم دستمو گرفت و بلندم کرد J:اوووو چه دختر جذابی به خودم افتخار میدم که باهام دوست شییییی. +چی.... من.... من.... چیزه.... . تازه متوجه اتفاق های دور و ورم شدم، کارن با تعجب به من خیره شده بود بیشتر دخترا بی هوش شده بودن خیلی ها هم گریه میکردن J:نگاهتو به چشمان زیبای مهتابی من بده. انگار قلبم از کار افتاده بود هم جذاب بود هم عتماد به نفس عجیبی داشت یهو یکی دستشو گزاشت دور گردن جین
کارن و بیشتر دوخترا داد زدن کارن و دخترا:کوککککک کوکااااا جونگ کوکککککک. فهمیدم که پسره جونگ کوک هست خیره نگاهشون کردم که کوک امد جلو و دستشو تو جیبش گزاشت K:اووو مادمازل کی میباشن. +من... من... راستش...چیزم. J:بزنم بشت خاک بره چشمت داشتم زر میزدم. K:وات ده فاخ چی میگی. J:من هیونگ تو هستم مواظب باش. K:ایم ویندو چی میگی بابا. J:تو چشم های مهتابیم نگاه کن بگو معذرت میخوای. K:چشمات که رنگش از ساعت 10 شب به بعده. با این حرف کوک جین خیلی عصبانی شد و داد زد. J:بزنم بشتتتتتت خاک بره چشمتنتتت.
همه دخترا دورشون جمع شده بودن و داشتن دعوا این دو رو مشاهده میکردن که یه پسر بامزه خوشکل پرید وسط N:برید کنار نامجون کبیرم بسه چیه دانشگاه رو با میدون دعوا اشتباه گرفتین بسهههه. همه دخترا داد زدن نامجون و خیلیا میگفتن آراِم K:تو اینجا چه کاری وسط دعوا. N:من اینجام برای پاره ای از توضیح.... Kچی. N:نه ببخشید پاران نه پوران نه یعنی. یه پسر از دور داد زد نامجون وا دادی همه دخترا به سمتش برگشتن که پسره سرشو اورد بالا پوست سفید چشمای خوابالو اها این شوگا هست شوگا امد جلو و به نامجون و کوک و جین با حالت پوکر نگاه کرد J:نامجون چیه پاره پورمون کردی بزنم بشت خاک بره چشمت. N:اینجا فقط من سوال میپرسم. K:بپرس. N:راستش یادم رفت چی بود.
همه دخترا شروع کردن به خندیدن کوک و جین هم با تعجب به نامجون نگاه میکردن نگاهم به وی افتاد هنوز خیره نگاهم میکرد و جیمین با حرق و عصبانیت بیشتر مجذوب وی بود یه صدایی از ته راهرو امد یه پسر که فهمیدم جیهوپ بود داد زد H:پرتو های نورم تو حلقتون کارت هامونو گرفتم میریم کلاس (ب) همه دخترا به سمت جیهوپ حمله ور شدن که جیهوپ فرار کرد همراه با کارن به سمت دفتر رفتم و با کمال تعجب ما هم برای کلاس (ب) بودیم
توی کلاس کارن پشتم بود و کنار کارن وی بود کنار وی جیمین ک بقیه هم پرت و پلا بودن نگاه های سنگین وی رو احساس میکردم اون لحظه یه معلم پیر خرفت داشت تدریس میکرد استاد:بچه ها من یکم حالم بده باید برم بیرون صفحه 2 رو بخونید تا من بیام. بعد رفتن اقای کیم سرو صدا شروع شد K:معدش اتصالی کرد. N:بی ادب. H:نامجون با نصیحت هاش پدر مادر کوک اورد جلوی چشاش. J:شونه های پهنم تو حلقتون خفه شید دارم میخونم. S:لال شید بزارید کمی بخوابم. N:جیمین داری چیکار میکنی. M:دارم صفه 2 رو میخونم وی تو چقدر امروز کم حرفی. V:از اونجایی که پسر خوبی هستم برم ببینم استاد داره چیکار میکنه. K:معلومه داره گلارو اب میده.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی عزیزم
مرسیییی