
سلام گایز😍ببخشید نبودم چند وقت گلی برگشتم دیگه و میخام این فیک رو که نوشتم براتون بزارم و ازش استقبال شه لطفا🙏راستی عکس تست اسم دختری هست ک اسمش سرخ هست😊
با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم اوففف لعنت به این ساعت خوابم میاد یکم تو جا چرخ زدم که نگاهم به دامن کوتاه و سیوشرت روی صندلی افتاد یا خدا امروز اولین روز دانشگامههههههههه با تمام سرعت به طرف لباسا رفتم و موهامو یه وری باز گذچاشتم جوراب کهنم رو پوشیدم بند های کفشم رو بستم خدایا مرا گاو کن بمیرم اگه دیر کنم چه خاکی به پس کلم بمالمممم
با تمام سرعت به سمت ایستگاه اتوبوس رفتم صف خیلی طولانی بود به زور چند تا مرد چاق رو کنار زدم خواستم وارد اتوبوس شم که یکی دستمو گرفت یه پیر مرد خرفت پیر مرد خرفت:تو اتوبوس کنار من میشینی. +چی. پیر مرد:کنار من میشینی خیلی خوشگلی برای خودمی. من کلا آدم خیلی زود جوشی بودم با این حرفش خون به چشمام سرایت کرد دستشو پس زدم +پیر مرد خرفت بی شعور توی روز روشن داری مخ میزنییییییی. به سمتش قدم برمیداشتم و با اخم و عصبانیت داشتم با حرفاش خفش میکردم +تو یه پات لب گورهههههه فردا سکته میکنیییی خجالت بکشششش کثافت عن تررررر کمپوت گییییییی.
مرده از ترس نزدیک بود سکته کنه همه بهم نگاه میکردن و ازم فیلم میگرفتنننن . اخرین حرفمو همراه با سیلی هواره گوشش کردم +عن تر برقییییییییییییییی. پیر مرد بیچاره افتاد پایین و دستشو گزاشت رو قلبش همه پسرا واسم دست زدن با لبخند نگاه به صف اتوبوس کردم ای گور پدر تک تک تون جرا اخه همه مثل پشه میریزین سر اتوبوس
با تمام سرعت میدویدم به سمت دانشگاه بالاخره رسیدم در باز بود یعنی زود رسیده بودم دانشگاه رامکریس یکی از بهترین دانشگاه های کره بود با کمک یه مرد خوب بودجه تحصیلی گرفتم وارد حیاط شدم هیچ کس نبود نگاهم به گوشه حیاط افتاد 5 تا دختر وایساده بودن و داشتن با هم حرف میزدن همشون مورنگی بودن با آرایشی غلیظ و لباسی ژولیده واو معلومه خر پولن اگه باهاشون دوست شم خیلی خوبه به سمتشون رفتم +سلام. همشون از نک پام تا نک موم رو برنداز کردن با یه پورخند دورم چرخیدن از تو چشماشون خوندم که در موردم یه چیزایی فکر میکنن
یکیشون که موهای قرمز داشت و رژ جیگری زده بود امد دهن باز کنه بهم چیزی بگه که یه پسره عینکی زشت امد پیشمون و داد زد پسر عینکیه:دخترهاااا وار میکل ها امدننننن. همه دخترا جیغ زدن و به طرف پشت حیاط رفتن من هم از خدا بی خبر با هاشون رفتم به پشت حیاط که رسیدیم کفم برید 7 تا ماشین شخصی همراه با راننده شخصی توی حیاط پشتی پارک کرده بودن یهو 7 تا پسر از اون ماشین ها پیاده شدن
یا خدااا همه دختر ها جیغ میزدن و به سمت پسرا میرفتن تازه قیافه هاشونو دیدم هر 7 تا جذاب بودن دهنم 180 درجه باز شده بود یکیشون نگاهش بهم افتاد که یه چشمک زد چی... وای... خدا... من... چشمک... یه پسر مو سیاه جذاب... پروردگارا مرا گاو کنننننن
یه صدا از پشتم امد برگشتم و نگاهش کردم یه دختر عینکی بامزه بود دختره:خدااا واییی جیهوپ به من چشمک زدددددد. رفتم کنار دختره +سلام اونا کی هستن که همه به خواطرشون دارن خودشونو میکشن. دختره:وا نمیشناسیشون. +نه. دختره:واااا وار میکل 7 تا از خوشگلترین پسر های دانشگاه 7 تا فرشتههههه. +7 تا فرشته.
دختره:اره برای خودشون اسم یه گروه گزاشتن وار میکل. +میشه اسماشونو بگی. دختره:اونی که میخنده چال گونه داره نامجون هست، اونی که چشماش بستست خیلی جدیه شوگا، اونی که شونه هاش پهنه و سرش بالاهه دست تو حیبه لباش خیلی بزرگه جین هست، اونی که میخنده همش دماغش تیزه حیهوپ هست، اونی که به دخترا بازوشو نشون میده جونگ کوک، اونی که با دخترا سلفی میگیره و با دخترا شیطون بازی میکنه وی، و اونی که اون پشته. +کودوم. دختره:همونی که سرش پایینه با کسی حرف نمی زنه الان داره میره سمت دانشگاه. +آها خب اسمش چیه. دختره:جیمین.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)