سلام به همه ... ممنون از همه کسایی که منو دنبال میکنن و کامنت میدن ... بریم سراغ داستان
از زبان آدرین : بعد از اینکه از ب.غ.ل هم در اومدیم دیدیم که یکی شرور شده گفتم آماده ای بانوی من گفتم بریم پیشی جون ( بعد از شکست دادن شرور ) از زبان مرینت : برگشتیم خونه با آدرین تکالیفمون رو انجام دادیم و بعدش با مارین آدرینا شام خوردیم بعد رفتیم با آدرین تو آتاق خوابیدیم
(فردا صبح بعد کلاس زنگ اول مدرسه ) از زبان آدرین : با مرینت تو حیاط بودیم داشتیم حرف میزدیم که دیدیم مارسل داره میاد سمتمون اومد و گفت : ( اینجا رو به یکم خجالت. بخونین ) سلام خوبین من یه کاری با هاتون داشتم گفتیم بگو گوش میکنیم مارسل گفت من تو مدرسه هیچ دوستی ندارم میشه با شما دوست بشم گفتیم حتما مارسل گفت ممنون ممنون من به خاطر ظاهرم کسی با هام دوست نمیشه حالا ول شکنیم میاین با هم امشب بریم شهر بازی گفتیم حتما به مارین و آدرسنا هم بگیم بیان ؟ گفت حتما من از دوست های زیاد خوشم میاد
(بعد مدرسه ) از زبان مرینت : تو ماشین به آدرین گفتم فکر کنم هر دومون در مورد مارسل اشتباه میکردیم آدرین گفت آره پسر خیلی خوبی بود ( رسیدن خونه ۱ ساعت قبل شهر بازی ) از زبان مرینت : امروز خانم بوستیه بهمون تکلیف نداده بود منم داشتم کتاب معجزه آسا ها رو رمز گشایی میکردم که خودم به یک متن که از لیدی باگ قبلی بود دیدم که برای لیدی باگ های آینده نوشته بود بر خوردم نوشته بود که اگه من کمی معجزه گر رو به اشخاصی که بهشون اعتماد دارم بدیم کارم خیلی اسون تر میشه
بعد به آدرین هم اینو نشون دادم گفتم به نظرت به کیا معجزه گر بدیم گفت به نظر اول به مارین و آدرینا گفتم اره عالیه و نظرت درمورد مارسل چیه گفت اونم خوبه ولی به نظرم یه چند وقتی تحت نظر داشته باشیمش که ببینیم صلاحیت این کارو داره یا نه گفتم اره موافقم
با آدرین رفتیم پایین گفتم مارین و آدرسنا ما تصمیم گرفتیم به شما هم معجزه گر بدیم و به مارین معجزه گر گرگ سفید رو دادم به آدرینا هم زنبور رو دادم
ممنون که خوندی لطفا کامنت بده که منم امید برای نوشتن ادامه داستان داشته باشم ... اسلاید بعد ازتون سوال دارم جایی نرو
داستان رو تا چند پارت ادامه بدن ؟ ۱- ۵۰ تا. ۲- ۳۰. ۳ - ۲۰ تا. ۴ - ۶۰ تا
ناظر عزیز لطفا منتشرش کن 🌷🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4_60 قسمت
ج چ :داستان هرچه ببشتر باشه بهتر
قسمت جدید کی میاد
من دو سه روز در گیر بودم ... شرمنده ... همین الان که برات دارم پیام میزارم تست رو نوشتم منتظرم که منتشر بشه ... شرمنده
50 تا بنویس صدرا چون دنبالم کردی پیدات کردم و داستانتو میخونم وسعی کن طولانی کنی نظر کم میدم ولی همیشه لایک میکنم
ممنون
عالی بود 👏🌹
لطفا پارت بعد رو زودتر بزار داداش 😊🚶♀️
شما امر کن خواهر 😘😂😉