سلام به همه ... ممنون از همه کسایی که منو دنبال میکنن و کامنت میدن ... بریم سراغ داستان
از زبان آدرین : بعد از اینکه از ب.غ.ل هم در اومدیم دیدیم که یکی شرور شده گفتم آماده ای بانوی من گفتم بریم پیشی جون ( بعد از شکست دادن شرور ) از زبان مرینت : برگشتیم خونه با آدرین تکالیفمون رو انجام دادیم و بعدش با مارین آدرینا شام خوردیم بعد رفتیم با آدرین تو آتاق خوابیدیم
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
4_60 قسمت
ج چ :داستان هرچه ببشتر باشه بهتر
قسمت جدید کی میاد
من دو سه روز در گیر بودم ... شرمنده ... همین الان که برات دارم پیام میزارم تست رو نوشتم منتظرم که منتشر بشه ... شرمنده
50 تا بنویس صدرا چون دنبالم کردی پیدات کردم و داستانتو میخونم وسعی کن طولانی کنی نظر کم میدم ولی همیشه لایک میکنم
ممنون
عالی بود 👏🌹
لطفا پارت بعد رو زودتر بزار داداش 😊🚶♀️
شما امر کن خواهر 😘😂😉