
://///////////
ساعت ۹ بود هر چی سعی کردم ولم نکرد همون جوری موندم تا بیدار شه خودم خوابم رفت ساعت ۱۲ بود یاااااا چرا پا نمیشهههه تکون خورد خودمو زدم بخواب از زبون کوک:بیدار شدم پیش میسو بودم یااااا چرا یکم به مغزم فشار اوردم یادم اومد وقتی مس*ت بودم اومدم پیشش بخوابم چه جذاب خوابیده چرا این بشر کیوت نیست جذابههههه خیلی جذابه حتی تو خواب ولی بعضی خیلی کم پیش میاد کیوت شه ولی وقتی کیوت میشه زیادییی کیوت میشه اومدم یک بوسه ریز رو لبش زدم یهو زد تو صورتم بیدار بود؟😐میسو:چه غلطی کردی؟؟؟؟؟؟😠 بعد عین فشنگ از اتاق میسو اومدم بیرون
از زبون میسو:چیکار کردددد😐😠الان برم جرش بدم😠نه ولش کن گشادیم میاد😐گوشیو برداشتم ور رفتم دوستم بهم پیام داده میگه بیاید پارتی گرفتم یعنی برم؟یا نرم؟😐(نکته پارتی توی همون شهری هست که میسو و بقیه اومدن مسافرت) بزار برم بگم بیان زشته نرم پس قبول کردم رفتم به بقیه گفتم همه میان هوفففف چیکار کنم الان به صورت بی نقصم نگاه کردم امروز نقص داشت😐 زیر چشمام گود افتاده بود چراااا از زیاد خوابیه😐برم حموم درست میشه نه برم لباس بخرم نمیدونستم میایم پارتی لباس مناسب پارتی نیاوردم😐 حاضر شدم لباسمو خریدم مثل همیشه مشکی گرفتم باهاش جذاب میشم😗ندزدنم😐باید مراقب خودم باشم😐

رفتم حموم اومدم موهامو لخت کردم لباسمو پوشیدم آرایش نسبتا غلیظ کردم خط چشم و رژ لپ قرمز پر رنگ کرم پودر زدم لباسم یکم زیادی باز بود استرس گرفتم ولی خیلی خوشمل شدم ی چشمک برای خودم زدم(عکس لباس)
رفتم بیرون همه حاضر بودن چشم پسرا به من بود این باعث میشد استرس بگیرم رفتیم پارتی اوه دوستم چه پارتی داغونی دعوتمون کرده از اوناس که همه بدجور.....رفتیم تو همه عین دیوونه ها بودن میرقصیدن و سوجو میخوردن رفتیم نشستیم یک پیک خوردم اما مس*ت نشدم دوباره خوردم بازم نشدم شاید چون زیاد سوجو میخورم مس*ت نمیشم این بار ۶ تا پیک خوردم که دیگه تو حال خودم نبودم رفتم وسط عین دیوونه ها میرقصیدم هی تلو تلو میخوردم از زبون کوک:چرا اینطوری میشه فکر کنم خیلییی خورده داشت میفتاد گرفتمش این چه لباسیه پوشیده آخه پسر هیز اینجا زیاده یهو بگشت سمتم میسو:تو کی هستی موندم چی بگم کوک:اممم دوستت میسو:آها بعد ل*بشو گذاشت رو ل*بم باورم نمیشد میسو اینکارو کرد😨البته مس*ته😐منم بدمم نمیاد😈بو*سی*دمش میسو:بیا یکم خوش بگذرونیم😈(بله از همونا منحرف عزیز😐)یهو فهمیدم چی میگه من هرچی بودم از مس*ت بودن کسی سوءاستفاده نمیکنم پس نمیخواستم قبول کنم گفتم کوک:نه بزار برای بعدا میسو:بیا دیگههههه کوک:نه گفتم برای بعدا میسو:باشه پس😔 نایون اومد پیشش نایون:چرا انقدر زیاد خوردی میدونی ۶ تا پیک یعنی چی میسو:تو کی هستی نایون:اوفففف ببین چجوری خوردی منو یادت نمیاد نایونم دوست صمیمیت میسو:آها نایون:بیا بریم سر میز میسو:آها باشه از زبون تهیونگ:میسو رو این دور ور نمیبینم آها اوناهاش اومد سر میز که جاش صندلی کناریم بود نشست
میسو:تو کی هستی تهیونگ:عااا دوستت میسو:چندتا دوست***پسر دارم تهیونگ:منظورم دوست معمولی ولی تو دوست**پسر نداری میسو:پس اون کیه به کو اشاره کرد تهیونگ:عاااا دوست صمیمی من و همکلاسی تو میسو:پس من اشتباه گرفتمش آخه بوس***یدمش تهیونگ:واااات😐میسو:هیچی میگم تو چی تو میای باهم خوش بگذرونیم کوک قبول نکرد☹ تهیونگ:واااات عمرا تو الان تو حال خودت نیستی نمیفهمی چی میگی میسو با حالت گیجی:کاملا سر حالم تهیونگ:معلومه😐یکی هی به میسو عین هیزا نگاه میکرد دلم میخواست جرش بودم اومد پیش میسو پسره:خوشگل خانم میای برقصیم و کیف کنیم میسو:البته که میا...تهیونگ:نه گمشو تا راهی بیماستان نکردمت پسره:به تو تهیونگ:تنت میخواره؟؟باشه بیا بخوارونم که پا گذاشت به فرار تو راه خونه میسو رفت بیرون بالا اورد رفتیم خونه با همون لباسا گذاشتمش تو هموم و آب یخه یخ رو روش باز کردم که تقریبا مس*تیش پرید میسو:چیشده من کجام اینجا کجاست تهیونگ:جناب عالی پست کرده بودی داشتن ازت سوءاستفاده میکردن میسو:چیییییی یاااااا یهو فکر کرد جیغ زد و دو متر پرید بالا میسو:من کوک رو بوس***یدمممممم😨😨واییییی
ای ناظر زیبا تو بهترینی برای ما بمون کنار ما ببین برات شعر گفتم ناظر جون تو رو خدا منتشر کن خسته شدم خیلی زحمت کشیدممم تو رو جون هر کی دوست داری منتشر کن ناظر قشنگم اگه متشر کنی با ۳ اکانتم دنبالت میکنم فقط بگو کی هستی تا دنبالت کنم ناناسم😍😍(ادامه داستانو نتیجه نوشتم💕🍭)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد رو بزار تا نیومده ام تو خوابت
اوکی نمیدونستم نویسنده هم قاتل داره🔫😐😂