سلام بر کیوتای من
گفتم که الیس بدون مامان باشه تو داری بچه هات رو میکشی گفت الیس مال خودت یهو مری رفت دم پنجره خودشو میخواست بندازه پایین گفتم نه مری اما فقط یه بایه انگشتش میله رو گرفته بود گفت ادرین مراقب الیس باش ع.اش.....ق..تم هر چند تو منو دوست نداری و برات مهم نیستم و خودشو انداخت پایین داد زدم مری نه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عاشق این پارتم
من عاشق پارتای خشنم 😈😈 یا غمگینه غمگینه باشه تا من گریم بگیره
😹😹😹😹😹😹
ببخشید میگم ولی داستانت تقریبا کپیه خیلی شبیه عشقی که معجزه کرد هست البته شاید من اشتباه فهمیدم اگه اینطوره بگو
❣ببین عزیزم من فقط اسم که الیس بود رو از روی داستان برداشتم و اینکه خوب راستش اون رو لایلا کرده ولی این رو یکی دیگه که خواهید فهمید و اینکه در اون داستان ۸ سال بود ولی این ۱۲ سال کمی شباهت داره ولی من از روی اون یکمی فقط استفاده کردم چون خیلی از داستانشون خوشم اومد همین 🥰❣
عالی بود