
ناظر بزارش چون منحرفی نی هر کسم شکایت کرد به من چه چون من نمی خوام کسی رو ناراحت کنم😊

یه روز بارونی صبح بیدار شدی برای ضبط موزیک ویدیو خیلی خسته بودی انقدر خسته بودی که حوصله بلند شدن یا باز کردن چشمتو نداشتی، برای همین رفتی یه دوش گرفتی اومدی بیرون یه لباس تمیز پوشیدی(عکس بالا لباست)که گوشیت زنگ خورد:*سلام•سلام*شما؟
•عامم.. عامـ، بنده دستیار کارگردان هستم گفته شده اون آدرس اشتباهه*چی اشتباه، باشه پس آدرس دروستو بفرستین.•نه نمیفرستم*چی؟! •نه یعنی میفرستم ولی یه جاست که باید یه نفرو بفرستم دنبالتون*واقعا پس بفرس، کی میاد(علامت ذهن") "•چه دختر با اعتماد بنفسی بابا من میخوام اینو بدزدم😐•10دقیقه دیگه میاد آماده باشید*من آمادم" •اه•الان میاد صبر کن موشک که نیست ماشینه*باشه خدانگهدار•خداحافظ😊
•جی هو(اسم دستیار اول) ×بله قربان•یه دختر قشنگو باید بیاری×حتما،با ماشین؟•نه می خوای با هلکوپتر بیاریمش×مگه داریم.•برو ماشینو بردار عهه(کفششو پرت میکنه سمتش😹🔪) ×آخ، بله بله خدافظ"•چه احمقایی من پرورش دادم😐💔*اوفف کی میرسه زیر پامون علف سبز شد گفته ماشین سیاه مات، عاها اونا ها(دست تکون میدی و سوار ماشین میشی)*سلام×سلام*من شما رو تاحالا ندیذم×عـم خب من تازه کارم*عـم خوبه پس سریع تر لطفا×حتما(بعد از20دقیقه کامل)×رسیذیم*واقعا، چه جای آشغالی، اومدیم آشغال دونی×ها، بله*اومدیم آشغال دونی💔😷×نه منظورم نه بود*باشه بریم..
"*آخه چرا اینا انقدر اشکال موقع حرف زدن دارن، ولی برام خیلی آشنا هستن.•خوش اومدی*سلام عه•چیشده خانم آنا*منیجرم کو •می خوای ببینیش*آره ممنون میشم😊×عه قربان شـم ا(جلوی دهن جی مو رو میگیره) •بچه ها حالا. ^>باشه (جلوی دهنت یه دستمال میگرن و بی هوش میشی^عه افتاد•می خواستی وایسه احمق ببرینش پبثیش بقیه•دونگو(اسم دستیار چهارم)> بله•با کی وو(اسم دستیار دوم) •برو 8تا غذا بخر بیار> باشه کی وو°بله> بیا بریم°باشه..
از زبون٪داشتیم برای موفقیت تموم شدن موزیک ویدیو میرفتین یه رستوران ولی وفثقتی میرفتیم حلو هی تعداد اعضا و صدا ها کمتر میشد از ترسم رفتم سمت در که منم بی هوش شدم.(برگشت به داستان) ~عا سرم ها اینجا چرا انقدر تاریکه(چشم اعضا و دست و پاشونو بستن همینطور تو رو) ☆یااا چخبر اینجا(همه اعضا به ترتیب بلند شدن) ٪بچه ها آروم باشید درسته دستو پامونو بستن ولی باید خودمونو کنتر کنیم+آخه چی جوری آروم باشیم•به به بیدار شدین_تو کی •من الان میفهمید(چشماشونو باز کرد) ٪تو.. ت.» تو همون مافیایی•درسته، دستاتونو باز میکنم تا غذا بخورید.(باز کردن دست)(رفتن بیرون•) ٪بچه ها بیاد پاهامونم باز کنیم فرار کنیم~آره(بعد از باز کردن و کمی خوردن) ♡بچه ها کسی این دختره رو میشناسه☆نه(همه اعضا): نه*عا چرا انقدر اینجا تاریکه~صداش آشناس_عا اون آناعه
*ببخشید میتونید منو باز کنید٪بچه ها چرا نشستید خو باز کنید دیگه~من باز میکنم(بعد باز کردن)*آی دلم~گرسنته*آره_ولی اینجا دیگه نه غذایی هست نه قاشقی☆درسته٪خب شوگا با قاشق خودت بده(لپ شوگا کمی سرخ میشود) ~نه بابا چرا من خب.. خب آها کوک بده♡چرا من خب+بسه دیگه خیلی دیگه ساکت موندم تا مشکلو خودتون حل کنید آنا*بله+بیا بهت غذا بدم*ممنونم. تق(صدای محکم باز شدن در•سلام(همه اعضا سرشونو پایین اوردن و وی محکم تو رو توی بغلش گرفت تا...)
خیلی دوست داشتم جای حساسش قطع کنم و خیلی این ژانر کمدی، چون دیگه از ژانر عاشقانه خسته شدم، اگه باهام موافقی لایک کن💖فالو هم یادت نره، چالش:
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها توی قسمت بالا نوشتم نمی خوام ناراحت کنم دراصل کنم نی نکنمه💖😊