میراکلس (نابودی معجزه گر ها)پارت ۴

فالو=فالو ناظر جان دست خودتو میبوسه

انچه گذشت:ممنونیم افتاب پرست دانا خداحافظ استاد ادامه داستان از زبان استاد فو مرینت صبر کن مری:چیشده استاد استاد:باید یک موضوع مهم رو بهت بگم فردا با کت نوار بیا تا بهتون بگم مرینت:(نکته مرینت الان تو راه خونس در حالت کفشدوزک) همش داشتم به حرف استاد فو فکر میکردم یعنی چی میخواست بگه

فرداصبح ازبان مرینت :صبح شده بود سریع تغییر شکل دادم برای کت نوار پیغام گذاشتم ادرین :ازخواب بیدارشدم یهو پلگ گفت یک پیغام از طرف لیدی باگ دارم سریع تغییر شکل دادم تا پیامم رو گوش کنم کت نوار:وای پس که اینطور با لیدی تماس گرفتم اونم جواب داد گفتم بیاد رو برج ایفل از اونجابریم (الان رسیدند خونه استاد فو) از زبان استاد:خوش اومدید لیدی:استاد چی میخواستید بگید استاد : لیدی باگ تو و کتنوار باید به همراه همه ابرقهرمان ها به سفری بزرگ برید در اون سفر جادویی شما باید معجزه گر های گم شده رو پیدا کنید

من وانگ فو بدین وسیله لیدی باگ و کت نوار را نگهبانان جدید جعبه ارزوها اعلام میکنم بعد جعبه شروع به درخشدن میکنه و رنگ نماد یینگ و یانگ میشه و استاد ح.ا.ف.ظ.ش.و ازدست میده ماهم سریع برگشتیم به خونه هامون و تغییرشکل دادیم

صبح: مرینت:باید برای سفر اماده میشدم تغییر شکل دادم وبا کت تو خونه استاد فو قرار گذاشتم (نکته استاد فو رفته لندن)رفتم خونه استاد فو کت هنوزنیومده بود کت :رسیدم خونه استاد فو لیدی زودتر از من رسیده بود سلام مای لیدی /سلام کت بیا اینجا منوتو باید همه معجزه گر ها رو به صاحباشون برگردونیم (الان همه رو دادند) اززبان کت: وقتی تمام معجزه گر ها رو دادیم یهو......

ادامه دارد............. ایزی ایزی تامام تامام

ناظر عزیز لطفا همین حالا منتشر کن لطفا