03:00(𝚓𝚞𝚗𝚐 𝚔𝚘𝚘𝚔)③

ایشونم یونا اصلاعات خاصی نداره فقط ۱۹ سالشه همین

رفتیم تو تالار سوهو همش هواسش رو یونا بود -_- و من اسکل اونقدر مواظب بودم که اقا فاجعه به بار نیاره متوجه کوک نشدم که پیش من نشسته @_@ داشتم از خر ذوقی میمردم * _* ∆:سوهو رو دوس داری ؟ £: نه چطو؟∆: اخه همش‌نگاهات رو اونه £: رو یکی کراش داره مواظبم خرابکاری نکنه ∆: کی؟ £: هوم ؟ بگم ناراحت نمیشی ∆: نه کیه؟ £: یونا ∆: دختر عموی من؟ £: اهوم اخه خیلی دختر خوبیه خوشگلم هس ∆: اهوم ولی من یکی میشناسم خوشگل تره . حدس میزدم کوک دوسم داره و میخواد باهام لاس بزنه حسابی داغ کرده بودم◉⌣◉£: باشه بعدا کمکنچت میکنم بهش برسی فعلا باید سوهو رو راه بندازم (از ویو کوک ) یه حسی به ا.ت داشتم میخواستم به سوهو بگم که غیر مستقیم بهش بگه اما خودم میگفتک بهتر بود چون سوهو درگیره نمیتونه خوب انجامش بده :/ نمیدونستم باهاش لاس بزنم یا غیر مستقیم بگم بهش مونده بودم خلاصه موقع ی رقص زوجی شد میخواستم بهش پیشمهاد بدم ولی فک نکنم اهل این کارا بود ادم جدیه بود شاید بعدا ازش خواستم باهم گیم بزنیم❦⌣❦ از داداشش میترسیدم به گفته ی سوهو هیولا بود حیف ا.ت که همچین داداشی داره|:

مهمونی تموم شد دلم نمیخواست تموم شه مهمونی داشتم میرفتم که ا‌ت اومد پیشم £: داری میری؟ ∆: اهوم کاری داشتی؟ £: اره ...چیزه ... میشه باهامون بیای سینما با یونا و سوهو میریم∆: بهتر نیس تنهاشون بزاریم £: نه سوهو خودش گفت اون تنها دست پاچه میشه بعدش یونا که اصلا تنها نمیره ∆: اهوم باشه پس بیا ماشین من بریم اونا هم با ماشین سوهو میان . دیدم ا‌.ت قیافش یجوری شد همع چیزو زود میفهمه 𖦹︎_𖦹︎ £: ها .....؟ اهوم باش0_0 . سوار‌ماشین شد نشست جلو انتظار داشت بشینه پشت ولی اصلا انگار نه انگار×_× رفت تو گوشیش به یه پسری داشت پیام میداد فک کردم شاید با کسیه ∆: کیه؟£: داداشمه دارم میگم دیر میام خونه ∆: اهوم باشع . دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد بعد چند دقیقه رسیدیم سینما ∆: امشب دو تا پرنده ی عاشق و بهم میرسونی؟£: نه من فقط باعث یه جرقه ی کوچیک بینشون میشم بقیشو دیگه باید ببینیم سوهو چه میکنه ∆: جرقه ؟ خوب با کلمات بازی میکنی £: اهوم حالا بریم تو با سوهو برو بلیت بگیر ترسناک بگیرین نوشیدنی و پاپکورنم بگیرین ∆: امر دیگه £: هیچی دیگه ∆: باش پس من رفتم .

(از ویو ا.ت) رفتم پیش ماشین سوهو £: یونا بیا بریم باهم ×اهوم باشه £: سوهو برو پیش کوک بلیط و نوشیدنی بگیرین +باش . × بیا همین جا بشینیم تا بیان £: اره هوا خوبه ×میگم چرا سوهو خواست بریم سینما £: میخواست با منو کوک تنها بره من گفتم توعم بیای•~• یکم با هم حرف زدیم پسرا اومدن £: چرا اینقدر طول کشید؟ + شلوغ بود £: اهوم باشه بریم تو . صندلی من و کوک یکم با صندلیه یونا و سوهو فاصله داشت یه حسی بهم میگفت که سهو قراره گند بزنه فیلم شروع شد من اینجوری بودم که خیلی با خپاس جمع فیلمو نگاه میکردم بیخیال سوهو شدم خو میخواست هواسش به صندلی ها باشه حواسم رو به فیلم دادم من و جوگ کوک انگار داشتیم فیلم رمانتیک میدیدم اصلا انگار نه انگار ترسناکه °-°

همین جور که داشتم میدیدم پاپکورن هم میخوردم یهو ی صحنه ی کیس اومد -_- پاپکورن تو گلوم گیر کرد £: اهم اهم اهم . ∆: خوبی ؟ . نوشیدنیمو برداشتم یه قلوب خوردم ‌ اخه مگه فیلم ترسناک هم از ایم صحنه ها داره :| £: اره خوبم ∆: به نظر میاد از این صحنه ها بیشتر از فیلم ترسناک میترسی(با خنده ) . چیزی بهش نگفتم و بعش یه چشم غره رفتم مث خودم منحرف بود π_π £: میگما حداقل تو فیلم ترسناکا هم حداقل دو تا صحنه ی عاشقانه هس تو زندگی من همونم نیست •_•∆ :به زودی زندگیت پر‌از ایم صحنه های عاشقانه میشه £: کسی رو سراغ داری برام؟@~@ ∆: بله بعد فیلم میگم کیه فیلمو ببین حالا £: اهوم باش..... عام راستی نکنه خودتو میخوای بگی ؟∆: از‌کجا فهمیدی؟ £: واستا ببینم واقعا از من خوشت اومده ؟ من فقط با تو دوستم بعدشم یه چیزی گفتم حالا جدی نگیر من نمیتونم با کسی تو رابطه باشم وگرنه شین هه طرفو جر میده -_-

اسلاید اضافی💔🙂

خو لایک کامنت یادت نره خلاصه من گشادیم میاد پارت بعدو بنویسیم 💔