پارت 7 امیدوارم لذت ببرید
داشتیم برمیگشتیم که دیدیم بچه ها جمع شدن دور هم._ ته دارن چی میکنن+مگه من علم غیب دارم بشر منم نمیدونم_ایشششش.بعد رفتیم پیششون._سلام به رفیق های نیمه راه.فافا:به به ات شی خوش امدی صفا اوردی میگفتی فرش قرمز پهن کنیم.+ اگه این مسخره بازیاتون تموم شده میشه بگید دارید چیکار میکنید؟! جونگ کوک:. داریم جرعت حقیقت بازی میکنیم،شما هم بیاید._ من و ته هم رفتیم و نشستیم پیششون با کلمه جرعت حقیقت خواستم فرار کنم اما فافا متوجه شده بود و نمیزاشت.یا خدا خودت کمک کن اگه لو برم تهیونگ رو دوست دارم چی؟؟؟
خدا خدا میکردم با فافا نیفتم که از بخت بد من افتادم .فافا: خوب جوجوی من جرعت یا حقیقت._تو فکر بودم اگه میگفتم جرعت قطعا بدبختم میکرد،اگه میگفتم حقیقت که بد تر .خدا یا اگه داری امتحانم میکنی غلط کردم دیگه فیلم های بد نگاه نمیکنم،دیگه بقیه رو مسخره نمیکنم....تو همین فکر بودم که
یه نفر محکم زد به دستم که از فکر در اومدم...جرعتتت،نه نه غلط کردم حقیقت نه نه همون جرعت که ته گفت:+دختر مگه میخوای هندونه بخری که داری اینقدر فکر میکنی برای هندونه هم اینقدر تو فکر نمیرن.(خدایی این همه چیز هندونه خخخ)فافا: (با جیغ) بسههههههههه،ات شی الان لهت میکنم همون حقیقت بریم خوب سوال من از تو این است._ خدایا غلط کردم به بزرگی خودت....فافا:کراشت تو جمع بین ما کیه؟؟_لعنت به این زندگی.خوب......همه داشتن با تعجب بهم نگاه میکردن حتی تهیونگ.خوب....فافا: اهاییی اههاییی تو کدوم دنیایی بگو دیگه._ بالاخره که یه روز میفهمید برای همین منم چشمام رو بستم و گفتم تهیونگ!.
ته: داشتم به ات نگاه میکردم که کراشش کیه حتی منم که اینقدر فضول هستم ازش نپرسیده بودم که با گفتن اسمم خشکم زد.اولش هیچ واکنشی نشون ندادم بعد خواستم حرف بزنم که...استاد:بچه ها بیاید ناهار بخورید
ات:نمیدونم ولی وقتی استاد صدامون زد احساس ارامش کردم ولی خیلی ناراحت بودم چون من عاشق کسی شده بودم که حتی بهم علاقه هم نداشت.که با صدای الی به خودم اومدم.الی:اها ات ناراحت نباش،فافا به عقلی کرد.فافا:به من چه بالا خره یه روز باید میگفت من براش راحت ترش کردم.
بعد غذا رفتم و همه چیز رو تو دفتر یادداشتم نوشتم.بلند شدم و رفتم بیرون کمی قدم بزنم.الان تقریبا یه هفته بود که اومده بودیم جنگل و خیلی خوش گذشته بود.فلش بک دو روز پیش ساعت ۲شب:همه جمع بودیم پیش هم (ات.ته.فافا.جیمین.الی.کوکی.جین)داشتیم به جک های بابا بزرگی جین میخندیدیم.بعدش بچه ها شروع کردن به ترسوندن من و کلی مسخره بازی دیگه اون شب اینقدر خندیدیم و خوش گذشت که دوست دارم دوباره تکرار بشه.(تصور کنید با همه اعضا بی تی اس میبودید خدایاااااا)
ته: هنوز گیج بودم یعنی ات واقعا منو دوس داشت ما از بچگی با هم بودیم و کلی خاطر با هم داشتیم بعد از اینکه با اخ به هم زدم تنها کسی که همیشه باعث شادیم میشد ات بود شاید با هم بد رفتاری میکردیم اما ....نمیدونم این حسی که دارم عشقه یا چیزی دیگه.بلند شدم و رفتم بیرون کسی بیرون نبود برای همین راحت بودم و همینجوری داشتم قدم میزدم که دیدم ات نشسته کنار اتیش دو دل بودم برم پیشش یا نه ولی چرا تا دیدمش ضربان قلبم اینقدر بالا رفت..نه نه نه امکان نداره .بی خیال رفتم کنارش و نشستم.
ات: داشتم به ته فکر میکردم که دیدم یکی داره نزدیکم میشه برگشتم دیدم ته هستش ._س.سلام.+سلام چرا تنها نشستی؟؟_راستش ...فافا داره با جیمین عشق بازی میکنه،الی هم داره با جین حال میکنه،منم تنها اومدم نشستم بیرون.ت..تو اینجا چیکار میکنی؟؟!!همینجوری داشتم قدم میزدم تو رو دیدم.ات میتونم یه سوال بپرسم؟؟_ا..ااره(با لبخند)+ات تو واقعا...واقعا منو دوس داری._ با حرفش سرخ شدم و سرم رو انداختم پایین که دستش رو گذاشت زیر چونم و برگردوند سمت خودش و با هم چشم تو چشم شدیم.+تو منو دوس داری؟؟؟_خوب.....ا..اره.+ با حرفش تعجب کردم ولی خوب منم بالاخره یه احساسی بهش دارم پس گفتم:ات...فکر کنم منم دو..دوست دارم .
ات: با این حرفش اشک تو چشام جمع شد.+نه.نه گریه،بغض ،ناراحتی تا وقتی که پیش من هستی ممنوعه._با این حرفش یه قطره اشک از چشم اومد پایین که با انگشتش اروم از روی گونم پاکش کرد.+ات میخوام بهم قول بدی که همیشه با من میمونی._ق..قول میدم.داشت بهم نزدیک میشدن که ببوستم که یه دفعه....
بنظرتون چی میشه خخخخ دوستان این پارت رو زیاد نوشتم تا پارت بعد بای لطفا کامنت بزارید که من پارت ها رو ادامه بدم و نکته بعدی پارت بعدی پارت اخر این فیک هستو نکته اخر تو پارت قبل گفتم قراره یه فیک جدید بزارم اون کوتاه هستش یا در مورد کوکی میزارم یا جیمین بین این دوتا یکی رو انتخاب کنید تا بزارم.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود
انقدر داستانت رو دوست دارم میشه گفت هزار بار دارم میخونم تو رو خدا پارت ۷,۸ و بزار عااالیییههه😍😍
دوستان فیک پارت بعد رو ثبت نمیکنه نمیدونم چرا همش میزنه باید ویرایشش کنم.
مثل همیشه عالیییییییییییییی
بعدی رو بزار