
تا نتیجه برین. یه کامنتم بذارین،لایک بزنین تا پارت 7 رو بنویسم. راستی من دیشب سه ساعت خوابیدم پس وقتی الان بیدار میشم تو یه حال دیگه ام. پس ظهر میام به چیزایی که نوشتم فکر میکنم ببینم چه کندی زدم😐✌🏻
چابین با لگد هرچی جلوش بودو کنار زد و ساکشو گذاشت رو زمین.¢اتاق من کجاس؟ &خعلی پرویی ¢همچنین &آره آره حالا برو تو سالن بگیر بخواب. ¢جون تو؟ (هرچی تا الان به جیمین تو خونه یئون اینا نقش دادم فکر کنین هیونجین بوده اوکی؟)هیون¥هیییی من میخوام برم کپه مرگمو بذارم. زود باشین بگین کی میخواد کجا بخوابه. با حرف هیونجین،جـِ.نی خیلی ریلکس و آروم،از پله ها اومد پایین. و گفت ÷چه خبره؟ ¥هیچی برو بخواب ÷عاممم باشه. و دوباره از پله ها رفت بالا(نمیدونم چه مرضی داشتم که اینجوری نوشتم😐) هان ، چون ارشد ما بود،برنامه ها رو اون میریخت.گف.....
هان$منو چانگبین تو یه اتاق میخوابیم ¢نهههههه من با تو نهههه $درد. جِـ.نی و هیونجین،،،&با این حرفش میتونستم پیش بینی کنم که منو فلیکس توی ی اتاقیم و از همون موقع زااااااار میزدم. میخواستم اعتراز کنم که فلیکس متوجه شد و دستشو گذاشت پشتم به معنای خفه شو.😐✌🏻. منم مثل بچه عادم گوش کردم. دیگه بالاخره رفتیم تو اتاقامون. منم خوابم پریده بود چون با فلیکس نمیتونستم تو یه اتاق بخوابم.
پس رفتم یه کتاب برداشتم و داشتم میخوندمش که فلیکس گفت✓ نمیخوای بخوابی؟ &نچ ✓منم خوابم نمیبره &خوبه ✓میگم.میتونیم باهم دوست باشیم؟ ینی همیشه به هم کمک کنیم و... &شاید ✓دوست نداشتی که من تو مدرست باشم؟ &نه😐 ✓باشه.فردا با مدیر حرف میزنم تا مدرسمو عوض کنم &چیییی نهههههه کجااا میخوای برییییی ✓ فکر کردم خوشحال میشی &نرو ✓چرا نرم؟ &خب.خب.چون. نرو دیگه اهــ ✓و با دندوناش یه لبخند بلندددد زد و اومد رو به روم ✓شب بخیر &شب بخیر ✓ و پیشونیمو بوسید .منم دیگه عکس العملی نشون ندادم چون عین اونایی نیستم که ناز میکنن و کلا تا سه روز حرف نمیزنن خودمم نمیدونم فازشون چیه😂😐🔪
صبح شد. فلیکس ساعت 6✓ یئونی پاشو.صبح شده &(نمیدونم چرا با صداش آرامش گرفتم)باشه تو برو. ✓نه . تا بلند نشی نمیرم بیرون.(ممکن بود دوباره بگیره بخوابه😐)&(ای خدااا.و پاشدم نشستم رو تخت)میخوام لباسامو عوض کنم😐🔪 ✓عا خب چیزه باشه دیگه من میرم بیرون... .... دستو صورتمو شستم و با فرم مدرسه و کیف مشکیم،از اتاق اومدم بیرون . طبقه پایین پشتم پشت میز.خواستم لقمه بگیرم که فلیکس....
یه لقمه گذاشت تو دهنم. منم حسو حال خواب داشتم و جوری نشون میدادم که انگار فعلا هیچی نمیفهمم(ولی حواسم شیش دونگ به همه بود)لقمرو جویدم . وقتی تموم شد یکی داد دستم.(جِـنی هم داشت واسم چش غوره میومد)وقتی خوردم گفتم دیگه نمیخوام (یه تشکرم از بچم نکرد 🔫😐)بلند شدن. بقیه رفتن. فلیکس هم یئون رو هدایت کرد به سمت ماشین خودش. سوار شدن. فلیکس رفت یه قهوه خرید که تو راه مدرسه بخورن.رسیدن به مدرسه. .... رفتن تو کلاس. معلمشون اومد @خب امروز یه دانش آموز جدید داریم . لی فلیکس. ،،،،فلیکس بلند شد . ،،،، خب شما میتونی بری کنار یئون وو بشینی.&(ای لعنت بهت. چرا همش با من میوفتی) ..............(همینطوری داشتم تخته نگاه میکردم که زنگ خورد) منم رفتم بیرون. فلیکس نیومد . چون
باید آموزش ها و قوانین ، بهش معرفی میشد. داشتم تو حیاط قدم میزدم که هبومجین اومد جلوم. خدایا ینی چی میخواد بشه؟ هیون←~همرام بیا. & کجا؟ ,,,دستمو گرفت و منو دنبال خودش میشوند,,, رسیدیم به بوفه. ینی میخواد چکار کنه؟ دوتا بستنی و یه یدونه چیپس خرید و یه بستنی مال خودش بود...بقیه رو داد به من ~بگیر &اینا چیَن؟ ~(دلم واسش میرف اما نههه. یه چشم غره بخش رفتم و) ~بخور . &منم از خدا خواسته سریع بستیمو باز کردم. منو برد پشت یه میز تا باهم بخوریم....اونم بستنی رو باز کرد . یه گاز زد که من....

( دارم آهنگ دومینو آستری کیدزو گوش میدم😂🔫😐✌🏻) &اومممم تو چرا اینقدر مهروبونی ؟ (جواب نداد) دستم رو میز بود. دستمو گرفت ~اکه بخاطر اینکه باید باهم همکاری کنیم نبود هیچ وقت این کارو نمیکردم😐 (با حالت عادی داشت میگفتا. لومو قلدر فرض نکنین یه وخ)& منم دستشو گرفتم .دستانش خیلی گرم بودن. تو اون سرما خیییلی دستام سرد بودن.. (پاییز) زنگ خورد رفتیم تو کلاس .............اوففففف کلاس تموم شد. (فلیکس باید تو مدرسه میموند . بخاطر همین زودتر ازم خدافظی کرد.))))هیونجین از کنارم رد شد داشت میرفت سمت در که گفتم &صبر کن!«کات» تموم شد. برو تو نتیجه که واسم بازدید بیوفته. کامنت بذار . میتونی تو صفحت رمانمو تبلیغ کنی .... اما میدونم زیاد جالب نشد چون همین الان از خواب بیدار شدم.(یه ساعت پیش)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود❤🌈
عااااااااااالللللللللللللللیییییییییییییییییییی♥♥♥♥♥♥
خیلییییی خوببب بودددد💃💃🤸♀️🤸♀️
بی نظیر ❤
عالی
خیلی خوب بود
عالیییییی
لطفا به رمان قهوه تلخم سر بزن
عالییییی💛🍯
عالی بود🍉🍒❤
بازدید نشه فراموش😉❤
و به داستان منم سر بزن باحاله😪💔
زدم برات
مرسییییییی 😍😍😍😍♥♥♥♥♥
عالیی😻😻😻