
پارت قبل خیلی گیج بودش تو این پارت تکلیف همه ی شخصیت ها معلوم میشه اصلا اینجا میغهمید چی به چیه می به کیه چرا میبل و دیپر برگشتند ابشار جاذبه؟ چجوری بیل برگشت؟ اصلا اون دستگاه که دیپر باهاش میفهمید بیل برگشته چی هست و چجوری دیپر اونو بدست اورده😊🏕🏕 این پارت مثل پارت قبل نیست(منظورم از کوتاه بودن و گیج کننده بودنه)
از دید استن لی و استن فورد و میبل و دیپر👈🏻میبل:دیپر این وسیله چی هست که میگی این بیل برگشته چجوری و چگونه بدست اوردیش؟؟؟؟؟؟؟؟؟دیپر:خودم درستش کردم..میبل:دروغ نگو دیپر از چشمات معلومه دروغ میگی😃دیپر:باشه بابا خب داستانش طولانیه برمیگرده به چند ماه پیش وقتی برگشتیم به خونه اونچا به پسر بچه مو زرد بود که لباس سیاه و اینا هم داشت و یه چشمبند هم داشت اون داشت همینطوری میدوید که یهو از جیبش یه چیزی افتاد من خواستم برم بهش بدم ولی یه کوچولو باید براش تحقیق میکردم که چیه و بعد از یه چند ساعت فهمیدم میتونم ازش چند تا بسازم ولی خب کلا یکی دیگه ساختم که تونستم بدم به عمو اسی و حالا چجوری تونستم ازش استفداه کنم اونم انقدر باهاش ور رفتم فهمیدم یه جای نامعلومیش یه دکمه داره اینم داستانش....میبل:زیاد از کلماتت چیزی متوجه نشدم ولی خوبه....
میبل:عمو فورد تو چجوری اون عکسی که من کنار بیل هستمو پیدا کردی؟؟؟؟؟؟؟؟عمو فورد:این داستان داره ولی نه طولانی نیستش...داستان از این قراره که من و استن لی از سفرمون برگشتیم و دوباره به معما کده شک برگشتیم و من باید دوربین های مداربسته رو چک میکردم که تو یکی از دوربین ها عکس تو با بیل رو دیدم
میبل:اهان پس از این قراره .....از دید سه برادر👈🏻بیل:وایی اون دستگاهم کو باید همینجاها باشه..😱ویل:کدوم دستگاهو میگی؟؟؟؟کیل:نمیدونم ویل حتمی یکی از اون دستگاه های عجیبشه دیگه...بیل:اون دستگاه که بیب بیب میکرد اون کو کجاست🥵🥵🥵مگه میشه نباشه...اها حتمی توی پارکه اونجایی که دیپرو دیدم و سریع دودیدم ولی اونجا یه پسر بچه بودم حتمی اونجاست بزار برم بگردم اونجا رو سریع رفتم اونجا نفس نفسبیل:رسیدم باید همینجا باشه بزار بگردم....
بیل:چیییی مگه میسه نباشه این غیر ممکنه مگه کجاست؟؟؟؟بیل سریع رفت پیش برادر هاش....ویل:پیداش نکردی؟؟؟کیل:وقتی بیل اینطوری باشه یعنی اصلا پیداش نکرده........بیل:اون ماس ماسک کوووووووو...کیل:دیدی گفتم
بیل:اها حتماً دیپر اونو برداشته....کیل:حالا چرا انقدر اون وسیله برات مهمه؟؟؟؟؟بیل:اون وسیله یه جوری برام خیلی مهمه اگه دیپر فهمیده باشه چجوری از اون وسیله استفاده کنه دوباره شکست میخورم و توی اون وسیله یه رازی من دارم که دیپر نباید اون رازو ببینه(راستی اونجا که عمو فورد میبل و بیل رو تو دوربین های مداربسته دید اونجا دید که با بیل دوستانه قدم میزنه)کیل:نگران نباش برادر هات دوباره برگشتن و ایندفعه کمک یار داری ...بیل:اگه اینطوری باشه یه راهی دارم برای اینکه اون ماس ماسکو بدست بیارم....
اگه دیپر با دست خودش راحت نده مجبور میشم که یه جنگ درست کنم بین جهان های موازی درست کنم😈😈😈😈
از دید خانواده ی پاینز👈🏻👈🏻👈🏻میبل:اهان پس از این قراره ولی گیج کنندست(خود منم تو خاطرات دیپر نفهمیدم چی گفتم 😂🤣)دیپر:خب ما با این دستگاه عجیب غریب فهمیدیم که بیل برگشته و هر لحظه ممکنه حمله کنه🧸🧸🧸🧸🧸
شب شد......میبل:شب بخیر...عمو اسی و عمو فورد با هم:شب بخیر......دیپر:شب بخیر....خب کسی متوجه نشد من برم بالا پشت بوم....رفتم روی بالا پشت بوم باید از اون وسیله چیز های بیشتری پیدا میکردم
بووومممم...یه پسر با موهای زرد لباس سیاه......همون کسی بود که وسیله اش افتاده بود......نمیفهمیدم کی بود قدرتش مثل قدرت ببل بود ولی بیل رو شکست داده بودیم...اون پسره:سلام دیپررررر،،،،ولی صداش کپ بیل هست،،،دیپر:اهای پسره بگو ببینم تو کی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟اون پسره:هاها داره میخنده هاهاها تو هنوز منو نشناختی هاهاها دیپر:تو کی هستییی اون پسره:من بیل سایفرم😈تو دلم گفتم یعنی این پسره بیل 🤯🤯🤯🤯🤯🤯🤯🤯🤯🤯
بیل:اهای دیپر تو این ماس ماسکو بده به من منم هر چیزی که بخوای بهت میدم هر قدرتی😈دیپر:نه خیر من این ماس ماسکو بهت نمیدم.....بیل:تو داری یه معامله ی خیلی خوبو از دست میدیا اگه ندی خوددانی....و رفت....با خودم گفتم مگه چیکار میتونه بکنه و این وسیله به چه دردش میخوره وایسا ببینم اینجا چی نوشته روی این دستگاه بلانکومنکو تا این حرفو خوندم یهو یه چیزی جلوم اومد یه جور شبیه پری بود ولی زرد بود مثل بیل بهم گفت سلام پسره..گفتم سلام زرده😂پری:من زرده نیستم من پری هستم🥴دیپر:باشه پری حالا اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟پری تو یه ورد رو خوندی و من ظاهر شدم تو فقط میتونی منو ببینی من همیشه کمکت میکنم چه تو کار های خوب چه تو کار های بد حتی تو جنگ اولین کسی که منو دید بیل سایفر بود و دومین نفر تو هستی دیپر.....دیپر:تو اسم منو از کجا میدونی؟؟؟؟؟پری:بیل سایفر بهم گفته بود
از دید 3 برادر👈🏻بیل:نقشه ای ندارم ولی من دیگه ارطباتی با پری ندارممم یعنییی بیل رازمو فهمید😱😱😱😱😱😱بدبخت شدم..ویل:😭😭😭(اینجا کلا گریه میکنه چیزی نمیگه)😭😭😭😭😭😭😭😭
بیل:اگه پری به دیپر کمک کنه دوباره شکست میخورم یا به دیپر توضیح بده چجوری دوباره برگشتم🥵🥵🥵🥵🥵از دید دیپر👈🏻دیپر:پری بیل چجوری برگشت؟پری:خب داستانس طولانیه داستان از این قراره که برادر های بیل کیل و ویل اومدن و یه ورد مخصوص خوندن و بیل رو دوباره به زندگی برگردوندن بعدش چون نمیتونستن بیل رو به شکل مثلث دربیارن به شکل انسان زنده کردن و خودشون هم انسان شدن😁از دید ۳ برادر👈🏻بیل تنها کاری که میتونم بکنم اینه که میبل و دیپر رو دستیار های خودم بکنم و مثل یه انسان در بیارمشون اگه دیپر دوباره از پری سوال های مربوط به منو بپرسه راز هام فاش میشه پس وقتی دیپر رو بدست اوردم کاری میکنم که دیپر حافظه اش را از دست بده😈😈😈😈
از دید دیپر و پری👈🏻دیپر:وای داره ساعت ۵ صبح میشه ولی من هنوز بیدارم و خوابم نمیبره🥴🥴🥴🥴دیپر:دلامبولیبا وردی که کاری میکنه پری برگرده تو اون دستگاه و بیرون نیاد....دیپر:همینطوری نشستم وای ساعت ۶ شد میبلو بیدار میکنم برم طبقه پایین👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻دیپر:میبل بیدار شووووووووو..میبل:وای چقدر بستنی(داره خواب بستنی میبینه)😃بستنی که ناگهان یکی گفت میبل بیدار شو هه هه از خواب بیدار شدم دیپر:میبلی بیدار شدی؟؟میبل:دیپری ساعت چنده؟؟؟دیپر:۶...میبل:دیپر تو خودت چجوری بیدار شدی بعد منو ساعت ۶ بیدار میکنی راستی امروز طعطیله بزار بخوابم
مرسییی که خوندید دیگه کوتاهش نکردم
مرسیییی دوستان گلم تو نظرات بگید که از گیجی در اومدید یا نه؟؟؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
پارتتتتتتتت بعددددددددددددددددددددددی
نوشته شده به امبد اینکه منتشر بشه
میگم پارت بعد چی شد من پارت بعد رو میخوام
قسمت بعد ۴ روزه تو برسیهههه
پارت 4 ابشار جاذبه اسمش میشه متجراجویی دوباره
واییی چه پروفایلم قشنگ شده
من که از اولش هم گیج نشده بودم
عالی بود
❤❤❤
بچه ها اگه شما تو روبیکا شماره خودتونو زدید و براتون کد فعال سازی نیومد با پشتیبانی که شماره اش 02142517تماس بگیرید و مشکلاتتونو بگید مانند
هک شدن
ندادن کد غعال سازی
و غیره.....
لطفا این خبر رو به همه بگید
راستی مشخصات پری تو داستان اینه👈🏻👌🏻(این پری ما....لباسش کپ بیله.......مثل کارتون های دختر کوچولو ها نیست قشنگ باشه اون شیطانی مثل خود بیل
چرا قسمت بعد رو نمی نویسی؟
هم زیاد وقت ندارم الان مبنویسم
قسمت بعد رو نوشتم ۵۰ دقیقه هست که تو برسیه
از چاه در اومدم افتادم توی چاه بی سر رو ته توی آبشار جاذبه
ازم دل خور نشی من متوجه نشدم چون روزی ۲۰۰ تا داستان آبشار جاذبه ای می خونم
به خاطر همین به یاد زیاد نمیارم تو رو کجا دیدم یادم اومد تو مرینت نبودی
بازم. نمی دونم جالب بود
دمت گرم
نه بابا دلخور چیه
دلخور بره خوش گذرونی
هر کسی که خواست تو رو از چاله در بیاره اونم افتاد تو چاه
منظورم اینه تمام کسانی که میگفتن ابشار جاذبه مضخرفه(هر کی اینو بگه با من طرفه)و خواست بگه من خوشم نمیاد و سعی میکرد با حرفاش تو رو از ابشار جاذبه در بیاره
خودشم افتاد تو چاه