میدونم خیلی زود گذاشتم و تو داری داعام میکنی اصن مارال متعلق به همس ☺☺☺☺
گفتم : ( خب ببین 😈 😈 این عکسو بگیر جلو صورتش و منم روش آب میریزم 😈 میگم میشه این سرمو بکنم ؟ رو مخمه 😐 😐 💔 ) گفت : ( بزار ببینم تموم شده یا نه ....... الان میکنم تموم شده 🥰 🥰 😘 )
و اونو از دستم کشید بیرون 🤒 🤕 🤕 یکی از دستامو گرفتم جلو دهنم و با تمام وجود گاز گرفتم تا درد اونو فراموش کنم 😐 💔 😐 💔 خو حالا درد این بدترههههههه 🤕 🤒 😵💫 گفتم : ( شروع کنیم 😈 😈 ) و پارچو برداشتم اونم عکسو گرفت جلو صورت اریان 😈 😈 سریع تمام پارچ اب رو ریختم روی اریان اریان سریع سیخ نشست و با دیدن عکس روبروش جیغ زد 😐 💔 🥳 🤣
یه مدت بعد : ( انگار تازه ویندوزش اومد بالا 😐💔
گفت : ( ا/تتتتتتتتتت 😡 😡 🤬 میکشمتتتتتتتتتتتتتت 😡 😡 😤 ) گفتم : ( نمیتونی من همین الانم مریضم 😅 😂 🤣 💔 😐 ) گفت : ( اره مریضی 😡 مریض روانی نه جسمی 😡 😡 😡 ) به پرستار یه نگاه کرد و دوباره گفت : ( حتی یه پرستارم اقفال (درست نوشتم؟ 😐 💔 ) کردیییی😡 😐 😡 😡 😐 ) من و پرستاره زدیم زیر خنده 😐 💔 😂 😂 به پرستاره گفتم : ( راستی اسمت چیه 😍 🥰 ؟ ؟ ) گفت : ( مینگ یائو 🤗 ☺️ ) گفتم : ( شمارتو میدی دوس شیم ؟ 😍 😍 ) گفت : ( باشه بنویس ☺️ ................. ) گفتم : ( باشه نوشتم بعدا بهت پیام میدم ☺️ )
گفت : ( باشه خب من باید برم سراغ کارام ☺️ خدافس ☺️ ☺️ ☺️ 😍 ) گفتم :( خدافس یائو 😍 😍 🤗 ) یائو که از اتاق رفت ( بچه ها یه چیز خنده دار بگم ؟ 😐 💔 یائو رو که نوشتم غلط گرفت تبلتم گفت درستش یابو ئه 😐 😐 💔 حتی یه دونه دیگم گفت 💔 😐 گفت یارو 😐 💔 خب بریم ادامه 💔 😐 ) رومو به سمت اریان کردم 😐
گفت : ( یه دوست پیدا کردی که مثل خودت کرم داره 😐 💔 💔 💔 ) گفتم : ( ها والا 😐 💔 💔 ) گفت : ( خو الان چه حسی داری ) گفتم : ( فقط یه کم پیشونیم درد میکنه و بعضی وقتا تار میبینم 😐 💔 💔 )
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالی
خیلی خوب بود فرد با استعداد جدید کشف کردم حتما ادامه بده
ممنون
داستانت خیلی قشنگه فقط رقیب کوک چیشد که با ا/ت تو پاساژ برخورد کرد ؟
جیمینه دیگه فقط در آینده همو میبینن جیمین در نگاه اول عاشق ا/ت شد و ممنونم