سلام سلا سلام ، ببخشید بابت نزاشتن این ، واقعا معذرت میخواااام و اینکه...من برای یه دوره درآمدزایی نتونستم بزارم که فردا هم آزمونشو دارم ویییی استرسسسس😂 بگذریم بفرمایید داستان . و اینکه خدایی حسش نیس آنچه گذشت بگممم😔
وقتی توی قصر رفتن ، آسپا جرالد رو تنها گذاشت و گفت:« یه کاری برام پیش اومده , زود برمیگردم»
جرالد سری تکان داد و در همان سالن روی زمین نشست. ( عکس اسلاید)
بعد از چند دقیقه آسپا برگشت .
سرشو با تاسف تکون داد و پیش جرالد اومد :« واقعا متاسفم جرالد...ولی همین الان باید بری ماموریت»
جرالد کمی جا خورد ولی گفت :« بله...البته...مشکلی نیست»
آسپا :« من عذر میخوام پسر...شرمندم»
جرالد :« مشکلی نیست آسپا ، خودتو ناراحت نکن»
آسپا پاکتی را از پشتش بیرون آورد و سمت جرالد گرفت.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
خبببب
به خودم رفتی حوصله نداری انچه گذشت بگی
😂😂😂
همچین😜
انگار کلا یه داستان جدا از حماقت ملانی شده😂😂
عالی بود بالاخره یه پارت گذاشتی💖💖💕
باید اسمشو عوض کنم😂😂😂
اره😂😂😅
خودم منتشرش کردم عالی بود
#همون کلر هستم
مرسی