
من از راه اومدم دلت خواست اومدم 😂من از راه اومدم دلم خواست اومدم 😂شاعر شدم برای خودم 😂😂😅بریم سراغ داستان بریمممم
#: اها به خاطر همین هست @: برو و فردا بیا ولی شمارت رو بهمون بده ا/ت: چشم رفتی شمارت رو دادی به داور ها و تعظیم کردی و رفتی خونه دوش گرفتی😃 و ماسک صورت گذاشتی خوابیدی صبح بیدار شدی و رفتی یه خورده دوییدی به خاطر باله باید بدنت روی فرم باشه همینطوری میدوییدی که یهو اهنگی که گوش میکردی تموم شد و اومدی عوضش کنی 🎧 که یهو خوردی به یه پسری که اونم دست انداخت دور کمرت و گرفتت (او او او او😁) یه نگاهی با تعجب به بالا انداختی و یه دفعه یه پسر خیلی کیوت رو دیدی که ماسک زده بود ا/ت: شما من شمارو میشناسم
& : سلام من لیسو هستم میخوام دوست صمیمی پیدا کنم شما با من دوست میشین (بهتون بگم لیسو همون جیمینه 😍😍) ا/ت: اول صبحی چی که نمیشنوم معلومه منم تنهام بریم به عالمه خوش بگذرونیم اما به عنوان دوست خب &: باشه بیا با هم بدوییم منم خونمو نشونت بدم ا/ت: باشه بریم رفتی با جیمین ادرس خونشو بهت داد و تو هم ادرس خونتو دادی و سه تا کوچه فاصله داشتین 😇😃 از هم خداحافظی کردین و رفتی داخل که دوباره زنگ در خورد ا/ت: کیه و درو باز کردی ای ول لیسو چیزی شده &: نه شمارتو بده ا/ت: ای وای باشه بیا بزن تو هم گوشیتو بده بزنم شمارمو &: باشه بعد از گرفتن شماره رفتی ناهار خوردی و گرفتی خوابیدی یه یک ساعتی بعد بلند شدی و باله تمرین کردی و دوباره اماده شدی و راه افتادی طرف کمپانی 🙂
رسیدی و رفتی طرف اتاق دارو ها تق تق #: بفرمایید ا/ت: سلام #:سلام @: سلام بفرما بیا بشین ا/ت: مرسی به من گفتید که فردا بیا #: بله خوب موقعی اومدی بین ده نفر آدم شما انتخاب شدی تا توی گروه ما کاراموزی کنی و اگه توی این یک ماه خوب پیش رفت تو با اقای پارک جیمین بهترین بالرین مرد برقصی 💃🕺 #: فقط میتونی روی زمین برقصی ا/ت: خیر نمیتونم خود به خود وقتی میرقصم میرم توی هوا #: خوب اینجوری که نمیشه ا/ت : شما چرا از من میپرسین چرا روی زمین برقصم شاید یه نفر بهتر از من بود ☺
@: هیچ کس بهتر از تو نیس تو معرکه ای ا/ت : نه بابا حتما به نفر بهتر از من هست #: خوب خوب خوب برو با بچه های گروه اشنا شو 😊 ا/ت: چشم فعلا دارو ها : فعلا راه افتادن با سالن تمرین و در زدم تق تق تق مربی : بفرمایید توچ وارد سالن شدی همه نگاهت میکردن مربی : شما عضو جدید هستی ا/ت: سلام بله مربی : خب برامون برقص ببینم که چیکار میکنی دختر جان ا/ت: اما مربی : اما که نداره برق ببینم خجالت نکش ا/ت: خجالت نمیکشم اما تعجب نکنید و منو جادوگر ندونین 🙃😉
شروع کردی رقصیدن دریاچه ی قو وقتی مربی تو رو روی هوا دید پشماش ریریخته😂ود همه ی کاراموزی ها هم پشماشون ریخته بود اهنگ تموم شد و تو کم کم اومدی پایین 🥴 خوب بود مربی: دختر تو جادویی هستی ا/ت: بله من نیرویی ماورایی دارم مربی : وای خدای من چطور اینقدر دریاچه ی قو رو قشنگ رقصیدی ا/ت: چون که من قبلا بالرین بودم و اولین اجرام پرژکتور از بالا ول شد و خورد توی سرم و سه سال توی زندگی نباتی بودم (اخی بیچاره 🤣)
مربی : ای وای چقدر بعد (خوب توی این این این این چند روز چیز خاصی نبود و همه ی کاراموزی ها عادت کرده بودن توی هوا رقصیدن تو رو دیدن ) (بریم به 29 روز بعد و یه روز به اجرا 🤭) خیلی نگران بودم توی این چند روز اصلا لیسو رو ندیدم ولی به هم دیگه پیام میدادیم 😁 اون روز سریع دوشی گرفتم و موهامو خشک کردم و لباس پوشیدم رفتم کمپانی سلام کردم و تست دادم برای بالرین اصلی برای اجرا خیلی نگران بودم 🥰 تست رو دادم و رفتم خونه و گرفتم خوابیدم به یک ساعتی و جواب هستم اومد و من قبول شده بودم که بالرین اصلی باشم
خیلی حالم بد بود پیام دادم به لیسو و گفتن بیا سالن تمرین لیسو سریع خودشو رسوند &: ا/ت چی شده ا/ت: لیسو تو بلندی باله برقصی &: من یه کمی ا/ت: پس بیا باهم برقصیم اهنگ رو گذاشتم و شروع کردیم رقصیدن یه خورده استرسم ول شد و لیسو و بغل کردم و خیلی خوش حال بودم &: ا/ت میخوام یه چیزی بگم که نمیدونی ا/ت: چی رو که من نمیدونم &: من دوست دارم 🥰 ا/ت: چی منو دوس داری دختری که سه سال راه نرفته و ممکنه هر روز فلج بشه؟ ها &: اره همون دختری که میگی رو دیوونه بار دوسش دارم 😘 ا/ت: ولی من بیشتر از تو دوست دارم &: هی خدا میدونستم موافقت نمیکنی چییییی منو دوست داری ا/ت: اره دوست دارم عزیزم 🤭
رفتی خونه فردا صبح زود زود بیدار شدی و شروع به تمرین کردی یه سه ساعتی داشتی تمرین میکردی (از زبان جیمین ) امروز به ا/ت زنگ نزدم چون میدونستم حالش خوبه و داره تمرین میکنه مثل خودم 😀امروز قرار بود بهش بگم پسری که باهاش قرار میزاری بالرینی هست که میخوای باهاش برقصی نزدیک های شب شد و رفتم استیج و اماده شدم ا/ت داشت توی سالن تمرین تمرین میکرد رفتن توی سالن تمرین 🙂و وقتی منو دید رقص و ول کرد و اروم اومد پایین (از زبان تو) وقتی اقای پارک رو دیدم رقصیدن رو ول کردم و کم کم اومدم پایین ا/ت: چیزی نیاز دارین &: میتونم یه چیزی بگم ا/ت: بل اجازه نداد حرف بزنم و منو بوسید اعصابم خورد شد 😡
چون اخه من دوست پسر دارم سریع کنارش زدم ا/ت: ببخشید اقای پارک من دوست پسر دارم ولم کنید لطفا😎 &: واقعا اسمش لیسو نیس ا/ت: تو از کجا اسمش رو میدونی و بعد دستش رو کرد توی جیبش و یه ماسک بیرون اورد و زد به صورتش ا/ت: تو تو همون لیسو یی یعنی شما اقای پارک منو دوست دارین 😮&: اره نمیتونم داشته باشم ( ادمین قش کرد زنگ بزنید به امبولانس 🥴) تو سریع پریدی تو بغلش ا/ت: خیلی خوش حالم که چهرت رو دیدم لیسو ای وای ببخشید اسمت چیه 🤨 &: جیمین پارک جیمین ا/ت: جیمین شییی &: ای وای چته ا/ت: بریم برای اجرا &: بریم شما رفتید و در حین اجرا تو با قدرت ماوراییت جیمین رو با خودت توی هوا بردی و از اون به بعد تو باعث شدی کمپانی بهترین پول رو کسب کنه 😍
پایان سوییتی ها من دیگه از این به بعد تک پارتی میزارم وقتی فالورام زیاد شد بعد چند پارتی میزان خب ☺😇دوستون دارم چیاگیا دوپایو👋🏻👋🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (2)