
سلام نظرات به ۹ تا برسه پارت بعد رو می زارم
علامت ا/ت ×/ علامت جیهوپ */ علامت پنی $ علامت پاتریشیا &/ علامت ویلیام ^ /علامت توماس " (از زبون ا/ت )همه ترسیده بودن بعد از ۵ دقیقه صدا متوقف شد همه از ترس تو خودشو لولیده بودن و حرف نمی زدن ×خب حالا باید چی کار کنم "نکنه میخوای بری دنبال صدا تو احمقی ها . میخواستم بهش بپرم که *یه بار دیگه بهش توهین کنی ببین یه جوری دهنتو می بندم که دیگه بازش نکنی ^الان وقت خوبی برای دعوا نیست . پاتریشیا اروم گفت &بچه ها کولم من اون رو میخوام $شوخی داری میکنی نه ^یه کم فکر کن *ولی ما راه برگشت رو نمی تونیم پیدا کنیم همه جا برش خورده "به پدرم میگم هر چی داخلش بود رو برات بخره بفرسته ما فقط سالم برسیم &ولی اونها وسایلی هستن که ارزش معنوی دارن گردنبد مادرم اون تو عه 😭
"به درک جون ما مهم تره ^اگه این ازمون رو بخاطر برگشت قبول نشیم چی همش میشه تقصیر تو $فکر برگشت رو از سرت بیرون کن *شاید بشه یه کاری کرد "تو خفه پاچه خوار *تو دوباره دهنت رو باز کردی 🤬 "اصلا چرا با شما ها امدم *اره ما هم باید می ذاشتیم همونجا بمونید ×همتون خفه شید . پاتریشیا رو بردم گوشه ×ببین من میریم کولت رو میارم تو اکادمی می بینمتون &ممنون واقعا ازت ممنونم . رفتیم پیش بقیه ×شما برید اکادمی رو پیدا کنید من میریم کوله رو پیدا کنم "ما هم باید حرف خانم خانما گوش کنیم ×به درک که گوش نکردی می تونی بری تنهایی اکادمی رو پیدا کنی *ا/ت منم باهات میام ×نه تو برو اکادمی * نه منم باهات میام ×اما *اما نداره ما دوستیم نه $خوب دیگه برید . راه افتادیم تو جنگل ×بلاخره از دستشون راحت شدیم 😄 *اره خیلی خوب شد اگه توماس یه کلمه دیگه بی احترامی میکرد تضمین نمی کردم زنده بمونه ×ممنون *چی ×توماس اولش به من بی احترامی کرد که تو جوابش رو دادی *اها نیازی به تشکر نیست دوستم بودی اون حق نداشت بهت توهین کنه . بعد از نیم ساعت راه رفتن کوله رو پیدا کردیم ×پیداش کردم *ورش دار بریم
داشتیم شروع می کردیم به راه رفتن که یه دفعه جیهوپ افتاد تو تله ×خوبی *اره ×صبر کن الان میام بالا *نه این درخت سمی یه ×راه دیگه ای نداریم *تفنگ ×نمیشه ممکنه بخوره به تو *ولی تو اینجوری تو خطر میوفتی ×مواظبم *خیل خب . دستم گذاشتم رو درخت ×ایی . سوزش ها رو تو دستم حس می کردم ولی به روم نیوردم بلاخره رسیدم ×حواست باشه وقتی میوفتی دردت میاد *تو هواست به خودت باشه . طناب رو پاره کردم
افتاد پایین منم سوزش دستم هم داشت بیشتر میشد دیگه نتونستم دوم بیارم افتادم روی زمین دستم زخم شده بود داشت اتیش میگرفت *ا/ت خوبی ا/ت ×اره خوبم فقط دستم داره اتیش میگیره *بیا اینجا تا اینو بریزم رو دستت تا دردش کمتر بشه ×اوهوم . میدونستم درد داره برای همین لباسم رو تو دهنم گذاشتم
*خب تموم شد درد داری ؟×نه *داری بزار ببندمش . بعد از اینکه دستو باند پیچی کرد راه افتادیم *ما باید سریع تر برسیم به اکادمی اون ماده برای اینه که جریان سم رو تو بدنت کم کنه باید هر چه زودتر تا چند روز دیگه برسیم ×اها . داشتیم حرف می زدیم (از زبون جیهوپ )همینجوری داشتیم حرف می زدیم یه کم نگران ا/ت بودم اخه اون درخت سمی بود و اون جونشو به خاطر من تو خطر انداخته بودن تو این فکرا بودم که یه صدایی از پشت سرمون امد ×تو هم شنیدی *اره ×اسلحه ات رو اماده کن *امادست .یه نفر شروع کرد به تیر اندازی *تو بودی ×نه *کی هستی ×هر کی هستی بیا بیرون . داشتم دنبال صدا می گشتم که یه نفر داد زد احمق تیر هارو تموم کردی . یکی دیگه با صدای دخترونه گفت :بچه ها نباید این کار رو بکنیم . یکی دیگه :زر نزن خانم احساساتی . چند تا چیز تو تاریکی برق می زد ×صدا ها برام اشناست *اره ×صبر کن ×هی ماییم ا/ت و جیهوپ بیاید بیرون مگه نرفتید اکادمی "باید بمیری × *چی .بقیه شون هم بهمون حمله کردن کوله پاتریشیا انداختم اونور اونم رفت دنبالش شمشیرم رو در اوردم باهاشون درگیر شدن ویلیام داشت با من میجنگید و پنی و توماس با ا/ت . پاتریشیا هم اونجا نشسته بود و می گفت &این کار خوبی نیست ویلیا منو پرت کرد سمت یه سنگ بزرگ سرم خورد به سنگ همه چی رو تار می دیدم "تیر داری &چی میگی من به شما کمک نمی کنم $پس خودتم بمیر .ویلیام رفت سمت پاتریشیا تیر ها رو ازش گرفت
همینجوری تیر اندازی میکرد ولی ا/ت داشت باهاشون میجنگید توماس یه لگد زد و شمشیر ا/ت پرت شد اونور همینجوری داشت جاخالی میداد یه ضربه زد به پنی و پرت شد امد سمتم ×بدو بلند شو *ای باشه یه دفعه یکی پرتش کرد اونور پاتریشیا بود منو بلند کرد ویلیام و توماس امدن منو از دستش گرفتن سرم هنوز داشت گیج می رفت و نمی تونستم مقابله کنم ا/ت رو دیدیم که تفنگ رو. رو به روم گرفته ×ولش کن بره . توماس اسلحه رو گذاشت رو سرم "اسلحه ات رو بنداز و گرنه با دوست خداحافظی کن ×اگه ولش نکنی شلیک می کنم "اونوقت میخوره به دوستت . شمارش شروع شد ۶.۷.۸.۹.۱۰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
جالب بود