سلام بچه ها ببخشید یسری مشکلات داشتم نتونستم داستان رو ادامه بدم
مرینت= داشتم لباسم رو میپوشیدم ولی یک لحظه صدای ادرین رو شنیدم که گفت مرینت کجاس الیا هم گفت نگرانشی دیدم دست و پاچه شد بخاطر همین یه تغییرات تو لباسم درست کردم و خوشگل شدم خودمم خوشم امد رفتم پیش بچه ها دیدم همه بهم زل زدن بیشتر ادرین بین خودمون بمونه ادرینم خیلی جذاب شده بودند
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالی بود لایک کردم آجی
ممنون اجی
عالی بود
آجی ناظرشدنت مبارک عشقم😘😘😘😘
مرسی ابجی گلم انشلا تو هم ناظر بشی