دیونه های ردی4

از زبان سایکا: صبح از خواب بیدارم شدم نفسم بند اومد ی دونه ببر سفید و زرد سایکا: مامان میا(ببر زرد) ای شیطون چقدر سنگین شدی لیا(ببر سفید) برو پیش مامانت تو کی هستی (گرگ سفید)جیغغغ چانیول:اینا چین جیغغغغ مهنا :برفی بیا پیش مامان آیناز: چیه لیا مامان چیه گم شدی بیا اینجا سهون:اینا رسمن دیونه انن اینا سگه مهنا:خیر گرگه قطبی سهون:جیغغ بکهیون:چرا ببر سفید داره میاد نزدیک من سایکا:هوی اسم دارن اا لیا میا. اسم توله گرگ چیه مهنا:برفی سایکا :همون

زبان بکهیون: دیونه هااا هوییی لیا نیا نزدیک آیناز:لیا گازش بگیر بدوووو. ((لیا میوفته دنبال شون)) سایکا:میا برو اون پارک رو تیکه تیکه کن مهنا:مامان کار خودته پسرا:هووییی اینا کین

آیناز:گلای سر سبد رسیدن آقا الکس و اقا بنجی. الکس بگیرش سایکا :پسر بزرگم بنجی اقا برو تیکه تیکه شون کن مهنا :نه بابا قاتل می شن چانیول:عشقم زندگیم سایکا. سایکا:عوق عوققققق بنجی عوقق ولش کن عوقق بکهیون :بیا منو الکس لیا دوست شدم بابایی آیناز: عوقققق(بالا اورد) نویسنده: سایکا بدتر همه غشش آیناز فشار افتاد مرد مهنا تا صحنه هارو دید غش کرد سهون:مهناااااا مهنا:زز هر م ار

بیان دیگه پارت جدید سایکا:صبح بیدارم شدم بقل چانیول بودم. مهنا روی پای سهون بود سهون نشسته خوابیده بود بکهیون آیناز هم روی تخت بودن سر اونی آیناز روی سینه ی بکهیون بودن ی دقت زیر بود دیدم پسرا لباس ندارن فلش بک ((وقتی حالشون بد شد قش کردن افتادن توی اب پسرا هم هول کردن لباس شون رو دراوردن پریدن توی اب دخترا رو دراوردن اسم دخترا بد درفته گریه میکردن تا گریه تا از دهن دخترا اب اومد بیرون رفتن تو اتاق سایکا بکهیون چشماش در هد ی استخر 3 متر اشک ریخته ((بمیرم براش ولی نباید کم بیارم ))پایان فلش بک

سایکا :هویی سایکا کم نیار. هیزم نباش بد ی فکر به ذهنم زد پتو رو از رو چانیول کشیدم جوننن عجب بدنی دارهه هویی سایکا ی هیز نباش جیغغ بکش نه دخترا بیدار کن بعد از نیم ساعت دخترا رو بیدار کردم رفتیم اتاق آیناز بعد از اون. رفیتم دست شویی بعدی در بود که حالت دوبلکس به شیروانی می خورد

اتاق شیروانی پایا ن کامنت لایک فراموش نشهه