فقط یه میراکولر این حرفا رو میفهمه😂😂

نوشته خودم ولی اگه واقعا میراکولر باشید فقط میفهمید ادمای عادی نمیفهمن😂

مرینت همون لیدی باگه . ادرین همون کتنوار . مرینت توی سکانس چتر عاشق ادرین میشه . ادرین وقتی مری لیدی باگه عاشق لیدی باگ میشه . مرینت نمیدونه کتنوار همون ادرینه . ادرین نمیدونه که مارینت همون لیدی باگه . اینا با یه شرور مبارزه میکنن که اسمش هاکماثه که با پروانه مردمو اکومایی میکنه . اکومایی همون شرور کردن هست . هاکماث همون گابریله . گابریل پدر ادرینه . در صورتی که ادرین نمیدونه پدرش همون هاکماثه و بزرگ ترین دشمنش پدرشه که خودشم خبر نداره

هالا گابریل که همون هاکماثه یه همکار شرور داره به اسم ناتالی که بهش توی اکومایی کردن مردم بد بخت کمکم میکنه حالا ناتالی عاشق همون گابریل که همون هاکماثه میشه و اسمش وقتی که تبدیل به ابر شرور میشه مایوراست که یعنی مایورا همون ناتالیه . مرینت که همون لدی باگه به اونایی که خوبن معجزه گر میده . مرینت که همون لیدی باگه به الیا که همون رویانا روژه میگه من لیدی باگم.

تنوار که همون ادرینه هی به لیدی میگه عاشقتم لیدی میگه نه هی از اون اسرار هی از لیدی انکار لیدی = چرا ولم نمیکنی چرا نمیزاری راحت باشم؟ کتنوار = ول کنم به چشات اتصالی کرده خراب شده😂😂😂

حالا گابریل که همون هاکماثه برای این که معجزه گرو به دست بیاره مردمو اکومایی میکنه که وقتی معجزه گرای کتنوار و لیدی باگ که یعنی مرینتو ادرینو به دست بیاره یه ارزو درست کنه زن گابریل که همون امیلیه از خاب بیدار شه ( مث زیبای خفته ) مرینت که همون لیدی باگه صاحب معجزه گرام هست همونایی که قدرت میدن ( جنم نیستن تازه ) خلاصه داستان ما همچنان ادامه دارد😂😂😂😂😂

اگه میراکولر باشی میفهمی😂😂😂

اگه فهمیدی بلایک