
لایک نظر یادت نره میسییییییی 😍 ❤
خب گفتم نتایج خوبی داشتیم منظورم این نبود که بچه ها قبول نشدن نه قبول شدن اما فقط تهیونگ و ایم سه می و شیهیون بقیه دوستای سه می قبول نشدن به خاطر همین سه می خیلی ناراحت بود از زبون سه می = بعد از کلی بغل و گریه از بقیه دوستام خداحافظی کردمو با ته و شیهیون به دانشگاه دیگه ای رفتیم اونجا هم همین آش بودو کاسه همه به خطار ته به من و شیهیون حسودی میکردن خلاصه شیهیون هم خیلی باهام دوست شده بود
و من به هم چیزی که میخواستم رسیدم تهیونگ بود شیهیون بود خلاصه هم چی خوب بود اما ی بار منو شیهیون سر ی چیزی کوچیک دعوامون شدو آخر دعوا شیهیون ی حرف عجیبی زد که اصلا ربطی به دعوا مون نداشت ( حرف شیهیون = تا حالا مگه همه هواتو نداشتن لطفا دیگه بس کن ) نمیدونم چرا اینو گفت اما خب من دیگه خودمو درگیر حرفش نکردم خلاصه تهیونگ اومد و هر دو ی ما رو آروم کرد

بعد از اون دعوا دیگه ما هر روز با هم بیرون میرفتیم با هم درس میخوندیم اما متاسفانه تهیونگ عاشق سر کار گذاشتن دیگران بود ولی من از این کارش متنفر بودم اما گوش شنوا نداشت که مثلا ی بار ۳ نفره رفته بودیم شهربازی ته ی جوری خودشو گرفته ی خدا میدونه بعد وقتی فقط وارد این تاب هوا شدیم تا سکته رفته بود ۱۰ تا آب قند هم خورد مثل دخترا فقط جیغ میکشید منو شیهیون هم که غش کرده بودیم از خنده

یا مثلا ی بار سر امتحان وسط کلاس تهیونگ از اونور کلاس ی برگه فرستاد برا من اما اشتباهی دست شیهیون افتاد شیهیون نامه رو باز کرد نزدیک بود که از خنده غش کنه ( علامت شیهیون _ علامت ایم سه می + ) + چی نوشته _ اس بده یعنی چی + بابا منو ته برنامه ریزی کردیم این یعنی سوال سه رو بده _ اخه اسکله اس بده یعنی دیگه است که + ما دید مثبت داریم _ خدایا شفاتون بده + حالا چجوری جواب سوال رو به ته برسونیم _ تو کاریت نباشه
یهویی شیهیون از جاش بلند شد گفت خانوم ما اعتراض داریم خانوم گفت چه اعتراضی عزیزم شیهیون : خانوم سوال ۵ ما فرق داره با بقیه ، خانوم : یعنی چی فرق داره ، شیهیون : کیم تهیونگ ی لحظه تو با برگت بیا ، ته با استرس با برگش اومد و گفت بله ؟ که یهویی شیهیون گفت خانوم بیاین با دقت نگاه کنین منم سریع زدم با پشت تهیونگ که حالا وقتشه تهیونگ هم الکی خودشو زد به کنجکاوی و با ی نگاه سوال سه رو فهمید حالا ته حل شد اما خانومو چیکار کنیم استاد گفت که این فرق نداره نفس منو که بالا نیومد اما شیهیون با خونسردی گفت

سوال ۵ من با بقیه بچه ها فرق داره من که باورم نمیشد راست میگه فرق داشت استاد هم گفت شیهیون عزیزم حتما اشتباه تایپی بوده در کل به خطار این اشتباه ببخشید خلاصه امتحان تموم شد و همه اومدیم بیرون وقتی اومدیم بیرون تهیونگ سریع از شیهیون پرسید چجوری میدونستی سوال ۵ فرق داره شیهیون : وقتی سه می داشت به من توضیح میداد که تو کمک میخوای من چشمم به برگ سه می افتاد و دیدم سوال ۵ فرق داشت سه می و ی جوری جعمش کرد که به نفع تو شد ، تهیونگ : حالا هی شما دو تا منت بذارید خلاصه همشون زدن زیر خنده تهیونگ هم از هردوتاشون تشکر کرد و اونا به ناهار دعوت کرد بچه ها رفتن به سالن غذا خوری تهیونگ : خب چی میخورید شیهیون : هر چی تو میخوای سه می : منم هر چی خوردید تهیونگ : پس ی دقیقه صبر کنید برم سفارش بدم ، شیهیون : پس منم برم دستامو بشورم

دو دقیقه بعد صدای جیغ بلندی و دست شویی اومد منو ته با ترس و تند به سمت دستشویی زنانه رفتیم دیدیم شیهیون موهاش بهم ریخته رو صورتش و گریه و شیشه های خورد شده رو زمین و دستاش پره خون

ببخشید که جای حساس کات کردم امید وارم خوشتون اومده باشه پس لایک کنید تا پارت بعدی رو هم سریع بذارم پارت بعدی از این هم حساس تر کات میکنم 😐😂❤ پس بلایک فرزندم بای 💓💞
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 م ا هم گذشته نمیخوای بزاری بیب😇
داستانت قشنگه💜😘 ولی چرا دو هفته س ننوشتی😐💔
واوووووووو تو دنبالش میکنی به خاطر تو هم که شده فردا میذارممممم❤😢😐