
سلااااام فالو=فالو
شروع: خب بریم ادامه داستان: مرینت به فی گفت که میخواد میراکلس های گمشده رو پیدا کنند برای همین اومد به چین که از فی کمک بگیره ... فی گفت که من از چندتاش خبر دارم ولی خب شاید یکم دور باشه و فی چند نقشه بزرگ اورد که چند کشور مختلف بود گفت اول از همه باید بریم کره جنوبی گفتم: من اونجا یه دوست دارم که شاید بتونه به ما کمک کنه گفت خوبه ولی شما چرا میخواهید میراکلس های گمشده رو پیدا کنید گفتم :وای اصلا یادم رفت که بهت توضیح بدم گفتم میشه یه لحظه با ادرین تنها صحبت کنم گفت باشه و به ادرین گفتم یه لحظه بیاد داخل اون اتاق تا بهش یه چیزی بگم
وقتی اومد گفت چی شده پرنسس گفتم من پرنسس نیستم یک حالا چه جوری بهش بگیم که ما لیدی باگ و کت نوار هستیم دو اصلا باید بگیم یا نگیم سه چیکار کنیم چهار گفتم اروم باش یک مثل بچه ادم حرفتو بزن دو اگه نگیم که کلی سوال پیچ میشیم سه این که من میگم میکنی چهار گفتم خب پس اروم و بدون استرس میگیم گفت یه جوری میگی که انگار قراره چی کار کنی
رفتم و به فی همه چیز رو گفتم و از تعجب دهنش باز مونده بود بعد کلی حرف رفتیم و خوابیدیم که صبح بریم به کره جنوبی و رفتیم خونه دوستم . دوستم یه خوانندهی مشهور هست که خیلی خوشگل میخونه و منم طرفدارش هستم اسمش هم ایو هست (من هم طرفدارش هستم و بخاطر همین اوردمش داخل داستانم ) اسمش ایو هست به ایو نگفتیم که دنبال میراکلس هستیم و بخاطر میراکلس های گمشده اومدیم به کره وقتی رسیدیم شب بود پس خوابیدیم و فردا صبح شروع به گشتن کردیم فی گفت : خب باید از افرادی که از قدیم داخل کره بودند بپرسیم که با جایی به نام کوه ابی میشناسن رفتیم و پرسجو کردیم و یک نفر هم پیدا نکردیم که بشناسه چون مال خیلی وقت پیش بوده و حدوده هزاران سال پیش بوده

📚📚📘📙📑📚📙📘📚📙📘📚📘📚📖📙📘📚📖

(عکس آیو)

ببخشید اگه کم بود لایک و نظر فراموش نشه فالو=فالو بایییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (4)