سلام ببخشید که دیر شد
تهیونگ منو برد خونهی مامانم با وارد شدن به اتاقم انگار تازه یادم اومده بود که دارم با بایسم ازدواج میکنم کسی که دیوونش بودم ولی...ولی این ازدواج اجباری بود اشک چشامو پر کرده بود بیخیال برم به کارا برسم رفتم لب تابم رو چک کردم یه ایمیل از کمپانی بود نوشته بود دوشیزهی محترمه مکرمه ا.ت شما تو ادیشن قبول شده اید مث فشفشه پریدم هوا کلی رقصیدم و شادی کردم فردا عروسی بود رفتم یه دوش گرفتم وسایل و لباسامو جم کردم با تاکسی رفتم خونهی جدیدم اتاقمو چیدم پرده هارو وصل کردم رفتم بیرون خرید خریدا رو گذاشتم تو یخچال و برگشتم خونهی ننم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
من جر خوردم😁 لطفا ادامه بده 💜
چشم
عالی خیلی خوب بود از خنده جر خوردم همینجوری ادامه بده 💜😂راستی لایکیدم تست رو
مرسی چشم حتما
نه خودم دارمش
از عالی هم عالی تر بود از خنده منو وخواهرم مردیم😂
خیلی خوب بود💙
❤