
سلام بچه ها دلم نیومد یک هفته منتظرتون بزارم بریم واسه پارت هفت علامت ها : مرینت و لیدی باگ : 🐞 تیکی :🍬 آدرین و کت نوار : 🐾 پلگ : ⭐
🐞 : بعد از پنج دقیقه از بغل آدرین در اومدم میخواستم از خونه برم بیرون که دیدم داد میزنه بلوبری کجا بیا تو ماشین 🐾 : به مرینت گفتم بیاد تو ماشین آخه داشت پیاده میرفت 🐞 : گفتم نمیخوام کسی به خاطر من و تو شرور شه 🐾 : به هر حال که میفهمن چه دیر چه زود عاشقم هم شدیم بیا تو ماشین
🐾 : فقط تو مدرسه پیشی صدام نکنی ها بقیه میفهمن من کیه ام 🐞 : آدرین من باید یک چیزی رو بهت بگم 🐾 : بگو بلوبری 🐞 : صاحب روباه قرمز میدونه من کیه ام 🐾 : پام رو گذاشتم رو ترمز گفتم آلیا میدونه کی هستی؟ 🐞 : تو میدونی معجزه گر ها دست کیا هست 🐾 : همون هایی که توسط کلویی تحت کنترل بودن یادت نیست ؟؟
🐞 : چرا 😅😅 🐾 : بعد می گفتی نباید هویت هم دیگه رو بدونیم ناخواسته اشک توی چشام جمع شد 😢 🐞 : پیشی گریه نکن الان که همدیگه رو داریم اشکاش رو پاک کردم گفتم بهت بدهکارم هاااا 🐾 : چی ؟؟ 🐞 : اون بوسی که کردی رو گونه ام رو نزاشتی منم کنم 🐾 : خودت نکردی 🐞 : یه بوس محکم کردمش تا ببینه دختر ها بخوان کاری کنن میکنن 🐾 : گفتم تسلیم و راه افتادم سمت مدرسه بعد ۵ دقیقه رسیدیم
🐾 : وقتی وارد مدرسه شدیم حس کردم دمای صورت کلویی از یکی از شهر های ایران که نمیدونم اسمش چیه 😎 : آدرین جان منظورت بندر عباسه ؟؟ 🐾 : آفرین از اونم بیشتره 😂😂 🐝 : آدرین چرا با این دختره دوپن چنگه 😵 شاید با هم رسیدن آره آدرین از من فقط خوشش میاد ( 😎 : اعتماد به سقف چیه اعتماد به آسمون 😂😂 )
( 😎 : بعد مدرسه ) 🐾 : رفتم مرینت رو رسوندم خونه گفت به آلیا گفته بیاد پیشش گفتم باشه و یه بوس کوچولو کردمش و رفتم 🐝 : آدرین اون دوپن چنگ رو رسوند و بعد بوسش کرد به اون .... ( یه اسم بزارید جاش ) گفتم برسوندم خونه حوصله نداشتم 😠
🐞 : آدرین رفت بعد ۴۰ دقیقه آلیا اومد منم از فرصت استفاده کردم تکالیفم رو انجام دادم 🐺 : رسیدم خونه مرینت و رفتم تو 🐞 : سلام آلیا 🐺 : سلام دختر امروز با آدرین اومدی تصادفی بود ؟؟ 🐞 : خب نه 🐺 : بهش گفتی 🐞 : نه اون گفت 🐺 : خیلی خوشحالم برات دختر 🐞 : ممنون 🐺 : اومد دنبالت 🐞 : نه راستیتش 🐺 : منظورت چیه ؟ 🐞 : خب شب با اون رو تخت مامان بابام خوابیدیم 🐺 : یعنی این همه عاشقت بوده ؟؟ 🐞 : آلیا اومدی کمکم کنی نیومدی سوال پیچم کنی 🐺 : خب برام جالب بود
🐺 : باشه خب بریم برای بررسی سر نخی هایی که داریم ۱- میدونیم که کسی که به مامان بزرگت زده یه پسره با موهای طلایی ۲- قاتل مامان بزرگت رو رسونده بیمارستان و ما الان فقط این دو سر نخ رو داریم ولی میتونیم بریم به پلیس بگیم لیست کسانی که تو این دو سه روزه گواهینامه گرفتن رو بده بخونیم فقط یه مشکلی هست 🐞 : چی ( 😎 : خیلی خوبه مرینت توی این اسلاید فقط میگه چی 😂😂 ) 🐺 : اون لیست رو بهت نمیدن
🐞 : ولی اگه لیدی باگ تاییدم کرده باشه میدن 🐺 : پس منتظر چی هستی برو دنبال اون قاتل 🐞 : باشه و رفتم تو اتاقم و تبدیل شدم و رفتم سمت پاستگاه پلیس گفتم سلام ( علامت پلیس 👮 میدونم شبیه پلیس نیست به بزرگی خودتون ببخشید 😂 ) 👮 : سلام لیدی باگ میتونم کمکتون کنم 🐞 : این دختر ( عکس مرینت رو نشون داد ) هر چیزی که نیاز داشت بهش بدید 👮 : باشه لیدی باگ فقط من شیفتم تا ۱ ساعت دیگه تموم میشه تا اون موقع میاد 🐞 : آره تو راهه
🐞 : اسون تر از چیزی بود که فکر میکردم ولی هنوز تصویر لایلا تو ذهنم مونده بود اون روز قتل شرور شده ولی میگن یه پسر قاتله لیست رو نگاه کردم واسه سه روز پیش بود یه اسم آشنا از جلوی چشم رو شد ولی اون نیستش ( 😎 : میفهمید کی رو میگه 😄😄 ) یهو دیدم یکی داره از روی برج ایفل داد میزنه 🐝 : من زنبور ملکه ام وقتی نیش زنبور من به شما بخوره شما به ابر شرور تبدیل میشید و حالا ابر شرور های من حملهههههه 🐞 : وای باز این شرور شد به آدرین گفتم اشتباهه ولی گوش نکرد ماشالله انقدر خنگه قدرتش رو بلند گفت 😂
به پایان آمدین کفتر حکایت همچنان باقیست برو بعدی چالش داریم ناظر جونم منتشر کن 💚🌷🌷💚
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدی
ج چ:آدرین