داریم میرسیم به جاهای حساس
شب شده بود روناام اومد تو اتاق و همون لحظه خوابش برد منم خوابم میومد کم کم خوابیدم فردا
الکس عجیب رفتار میکرد هی میومد بعد سری میرفت رونا:منکه میگم ازت خوشش میاد من:نه بابا چی میگی مرحله دوم مسابقه بود رفتیم اونجا هری یه گیاه عجیب تو دستش بود اونو خورد و رفت نویل:من هری پاترو کشتم تا اومدم چیزی بگم هری اومد بیرون رونا:چرا رونو هرماینی نیستن من:چبدونم باید میومدن که سدریک با چو اومد بالا و اول شد یکم گذشت ویکتور اومد با هرماینی من:رِوِنا فک کنم بدونم رون کجاس رونا:توی اب؟ من:اره فلور اومد ولی بدون خواهرش و داشت گریه میکرد هریم دیر کرده بوو
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)