خوب امیدوارم خوشتون بیاد لطفا دنبالم کنید هیچی دنبال کننده ندارم😢
دراکو به همراه پدرش برای خرید وسایل به کوچه دیاگون میره
هرمیون هم همین طور (هرمیون تنها میره) خب شروع داستان از زبان هرمیون: چمدونمو گذاشتم پشت دچرخم و پریدم رو دچرخه باید زودتر خودمو به کوچه میرسوندم خیلی سریع پا میزدم
او بلاخره رسیدم از زبان دراکو : مامانم گف برم ی ساک وردارم گف لازم نی توش چیزی بزارم تو کوچه همه چیز میخرسم منم گفتم باش😀 مادرم کار داش برای همین با پدرم سوار ماشین شدیم و رفتیم تو راه ی دختر مو فرفری دیدم که سوال دچرخه شده بود داشت پا میزد اصلا از ماشین عقب نموند شاید اونم داش میرف کوچه دیاگون وای من دارم چی میگم چرا برام مهمه؟😐خودمم نمیدونم(هوی راوی😐راوی: با خالقت درست صحبت کن😐😂😂دراکو: قراره چی بشه؟ راوی: نم دونم😂😂)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
من این و بررسی کردم
مرسی❤❤❤
جالب بود