
سلام سلام چطورید 🥺🌌🌠😂

که یهوووووو تهیونگ《با داد》گفت:نه بهت اعتماد ندارم! همین جمله کافی بود تا بغضم بشکنه با گریه سریع از خونه رفتم بیرون در رو محکم کوبیدم رفتم پارک نزدیک خونه همیشه مواقعی که ناراحت بودم میرفتم اونجا باورم نمیشد بهم میگه بهت اعتماد ندارم من باید اینو بگم نه اون واقعا واسش متاسفم 《از زبان تهیونگ 》 تازه به خودم اومدم گفتم وای خدا من چرا بهش گفتم بهت اعتماد ندارم ولی من مثل چشمام بهش اعتماد دارم سریع سویچ ماشینمو ور داشتم رفتم دنبالش حدس میزدم کجاس رفتم سمت پارک نزدیک خونه درسته همونجا بود رو نیمکت نشسته بود و مثل ابر بهار گریه میکرد 🥺😢
رفتم نزدیکش و آروم از پشت بغلش کردم 《از زبان لونا》 داشتم گریه میکردم که یدفعه یکی از پشت بغلم کرد اولش ترسیدم ولی بعد دیدم تهیونگه با لحن خیلی سرد بهش گفتم ولم کن ولی از شانس خوبم همون لحظه بارون شدیدی شروع شد تهیونگ دستمو کشید که بریم تو ماشین دستمو با سرعت از دستش کشیدم و گفتم دستتو به من نزن چندبار بهت بگم سریع با سرعت یه تاکسی گرفتم و رفتم تو دانشگاه کل کلاس اصلا حواسم به درس نبود
فقط به حرف تهیونگ فکر میکردم بالاخره بعد از ۴ ساعت یا بهتره بگم ۴ سال کلاس تموم داشتم از دانشگاه بر میرفتم بیرون که تهیونگ رو دیدم با سه دسته گل وایساده جلو در دانشگاه خواستم بدون توجه بهش رد بشم ولی دستم و گرفت و گفت لونا ببخشید من اون موقع عصبی شدم نفهمیدم چی گفتم ترو خدا ببخشید لونا:پوزخندی زد و گفت:هه مگه من اسباب بازیم که هرموقع خواستی باهاش خوب باشی هروقت هم خواستی بد باشی اینو گفتم و سریع رفتم از پیشش رفتم کافه همیشگی اونجا یه قهوه تلخ سفارش دادم همین که گارسون قهوه ام رو آورد دیدم یه مرد بالا سرمه از چشاش فهمیدم تهیونگه گفتم باز چیه و
گفت :لونا ببخشید واقعا نمیدونم چی بگم فقط میخوام منو برای آخرین بار ببخشی 😔قهوه ام رو نخوردم و از کافه زدم بیرون تا برم خونه تهیونگ هم پشت سرم هی میگفت شرمنده اشتباه کردم(دختر تو چقد لوسی لونا:ببند راوی:اوکی ) رسیدم خونه با همه سلام و احوالپرسی کردم و به سرعت جت رفتم تو اتاقم در رو هم قفل کردم😐
خب خب این پارت هم تموم شد امیدوارم خوشتون بیاد 😍😍
حمایت کنید لطفا ✋🏻💋💋 فالو=فالو 🤍🤍💜💜💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد نیومد من خیلی بی صبرم بعد یه سوالم برام پیش اومد این که چرا اسمشو تغیر دارای البته تو نویسنده هستی هرجور خودت میدونی
امروز احتمالا بیاد آخه اسمش یکم مسخره بود
اسم بهتر نبود بزاشتی روش اخه اتوسا من داستانتو نخواندم ولی به نظرم اسم خیلی مسخره ای گذاشتی رو اخ اتوسااا😂😂😂😂
اسمشو عوض کردم اسمش لونا عه ولی چون داستان با این اسم بوده اسم تست عوض نشد
عالی بود پارت بعد کی میاد
مرسی عزیزم احتمالا پس فردا💜💜😁😁
😍
عالی بود عزیز دلم 😘😘
مرسی عزیزم 👑💜