سلام بچه هاو من اوندم با یه پارت خفن دیگه😎
رسیدیم جلوی خونه ی بلک پینک که دیدم بعله تی اکس تی و ایتزی و داداشم و درارو دستشو(پارت قبل گفتیم داداش ا.ت با دوستاش خواننده ان) سلام کردیم و زنگ درو زدیم و وارد شودیم 😀 کای:میگم ا.ت تو انگار قبلا این خونه رو دیدی قیافت اینجوریه؟😐 من:اوهوم امروز اینجا بودم وایییی سلامی دوباره اونی جیسووووو😍 جیسو: عه سلام فن خوشگلم یهو دیدم کیمیا زد به دستم من:هوم؟ کیمیا:یسرا رو😂 من:هعیییییی جرررررر یسرااااا عرررر 😂😂😂 یسرا:بیشور واسه من پرو بازی در میاره😑 ضحا: میگم ا.ت دیدی تو همه رمانا و فیکا و فیلما اون دونفری که از هم بدشون میاد و با هم دعواشونه آخرش عاشق هم میشن نمونش آقای ملکه😂 من:ارههههه😂😂😂 یسرا:کوفتتت من:من برم پیش داداشی گلم ضحا:درد و داداشیه گلم😑 نیکان:نوناااا صدرا:مرگ و نونا حالا ببین چه کلمه ای هم میندازی رو زبون یسرا (بچه ها ببینید من به داداش یسرا میگم داداش و دوست دختر صدرا هم میگم زنداداش ) نیکان:نونا کنچانا؟(خوبی؟) من:اوهوم تو خوبی؟ اران: نو که به بازار میاد کهنه میشه دل آزار😐 من:عه سلام اونی خوفی؟ اران:خوفم تو خوفی؟ علی:به به ا.ت خانم از ما خبری نمیگیری؟ من:عه سلام علییییییی کجا بودی توووو😁راستی یلدا کجاس😐 یلدا:هوی پشت سرتو نیگا کن میبینی😑 کوک:ا.تتتتتتتتت بیااااااااا من:بچه ها کوک داره صدام میکنه فعلا رفتم ببینم چکارم داره ته:ا.ت ببین من میگم این عکس کوک خوشگل تر از این یکیه کدومو آپ کنیم؟ من:با من سلفی بگیرید آپ کنید👌😐😂 کوک:فکر خوبیه بیا یه سلفی بگیریم آپ کنیم 😆 بعد اینکه سلفی گرفتیم یواش گوشیمو در آوردم و رفتم از کای و سهون و چانیول عکس گرفتم که دیدم یکی بلیزمو گرفت کشید بالا(از هر کدوم جدا عکس گرفته با فاصله زمانی طولانی😐👍) کای:داری چکار میکنی😡 من:فق..ط د..داشتم..ع..ک..س می..میگرفتم ازتون😕 کای گوشیتو بده ببینم😡 گوشیمو دادم بهش کای:اینا رو الان حذف میکنم نبینم دیگه یواشکی عکس بگیری هااا من:ب..باشه یقه لباسمو ول کن 😐 کای گوشیمو داد و منم تا گوشیمو گرفتم در رفتم
داشتم میرفتم پیش نامجون که با مخ رفتم تو شیکم یکی دی او:ا.ت کجا میری کای اذیتت کرد؟ من:نه حقم بود چون داشتم یواشکی عکس میگرفتم دی او:خب باشه برو😊 رفتم پیش نامجون که دیدم داره با سوهو حرف میزنه پشیمون شدم رفتم یه لیوان شربت بخورم که تا یه قلپ خوردمدیدم خیلییی تلخه علی:ا.ت نخورررر شرابههه😐 من:اه اه اه دیدم چه تلخه عوق😣 دیدم یکی اومد بقل دستم وایساد یه لیوان بزرگ پر کرد دیدم جیمینه بعد یه نفس همشو رفت بالا😐 من:اییییی چجوری اینو میخورییی😣😣😣 جیمین:همونطوری که دیدی😐 جنی:ا.ت بیا اینو بخور الکلی نیس ابمیوس از دست جنی لیوانو گرفتم و خوردم و دیدم رزی کیکو اورد رزی:بیاید کیک😂 من:اوه چ زیبا شد😂 کیمیا:ا.ت میگم تو الان شراب خوردی؟ من: نه جنی یه لیوان ابمیوه داد بهم آهنگو گذاشتنو شروع به رقصیدن کردن من و یسرا و کیمیا و ضحا هم نشسته بودیم سر میز یسرا:کیمیا تیپ مورد علاقت کیه؟ کیمیا:ا.ت فردا بریم سر قرار؟ نه پاشو الان برقصیم پاشدیم و شروع کردیم قر دادن و ضحا به فارسی هی داد میزد و میگفت:ا.ت چطور جرئت میکنیجلوی من با کسی برقصی هاننننن؟ خداروشکر صدای اهنگ زیاد بود کسی نمیشنید 😂
بعد اینکه خسته شدیم نشستیم سر میز بیشترا وسط بودن داشتن میرقصیدن پاشدم یه تیه کیک بریدم گذاشتم تو بشقاب آوردم بعد تیکه میکردم جلوی ضحا و یسرا میزاشتم دهن کیمیا😐😂 یسرا:چندشااااا😒 بشقاب کیکو گذاشتم جلو کیمیا دوباره رفتم یه تیکه برا خودم آوردم داشتم میخوردم که دیدم یکی زنگید من:الوشیدا😃(دختر خالم) شیدا:سلام ببین من کره ام الان برم کجا؟ من:من الان مهمونی ام نمیتونم بیام پیشت فعلا برو هتل تا بعد شیدا:باش بای😐 من:اه حوصلم سر رف پاشید یکاری کنیم ضحا:بطری بازی😈 من :اره خوبه بریم جرئت حقیقت چهار نفرینشسته بودیم گرم بازی کا دیدم صدای اهنگ قطع شد و همه اومدن بین ماها یونجون:ما هم بازی😀 شیومین:اره اره ما هم میایم😁 من:باش همه اومدن و بطری رو چرخوندیم کای》تهیونگ کای:جرئت یا حقیقت؟ تهیونگ:حقیقت کای:نامجون یا جیمین؟ تهیونگ:نامجیمین😐 لوهان》یسرا لوهان:جرئت یا حقیقت؟ یسرا :جرئت لوهان:برو گونه ی کیمیا رو ببوس😈 من:کیمیا نبینم بهم خیانت کنی ها😐 کیمیا:ایییی من عمرا اگه بزارم بوسم کنه و پاشد دوییدن دور خونه و یسرا افتاد دنبالش منو ضحا هم دست میزدیم و به فارسی میگفتیم"موش بدو گربه تورو نگیره"😂 بالاخره ییرا کیمیا رو گیر اورد و بوسش کرد😐 من:هعی دنیا💔 من》کای من:جرئت یا حقیقت؟ کای:جرئت😌 من:پس همین الان گوشیتو در میاری و به کسی که دوسش داری اعتراف میکنی یا اگه اون نفر تو جمع هستش بهش میگی هواست باشه اعضای خوانوادت حساب نیستن😈 کای:اومممم..من کسیو دوس ندارم😐 جنی:پاشید بسه دیگه بازی پاشید پاشید بلند شدیم یه کمی باهم حرف زدیم و دیدیم اخر شبه کم کم خداحافظی کردیم و رفتیم من تا رسیدم خونه گرفتم خوابیدم
صبح با صدای الارم گوشیم از خواب پاشدم دیدم چه سرو صدایی میاد اوففف😐 رفتم حموم لباسامو پوشیدم موهام همینجوری خیس بود رفتم پایین جیمین:تهیونگ بزن گل رووووووووو بزنننننننننن(کوک و تهیونگ دارن گیم بازی میکنن) کوک:هوراااااااا نتونستیییییییییییی شوگا:ساکت میخوام بخوابممممممم جیهوپ:من از الان میگم کوک برندس نامجون :نخیرممممم ته برندسسسس جیهوپ:کوک میبرهههههه جین:خفه شید ببینم رفتم پایین سلام کردم ولی انقدر هواساشون پرت بود متوجه من نشدن😐 رفتم تو آشپزخونه در یخچالو باز کردم دیدم خبری نیس گفتم بزار نودل بپزم کوک:عررررررررررررررررر تهههه برددددددد شتتتتتت من دیگه بازی نمیکنم😐 من:آرومتررررر جین:یاخدا کی بود😲 اومدن تو آشپزخونه ته:عه ا.تس به کل ا.ت رو یادمون رفته بود😅😂 من:این دنیا وفا نداره هعی😑 گوشیم زنگ خورد دیدم سهونه(توی کمپانی شماره های همو گرفتن😐) من:الو سلام سهون:سلام میگم وقت داری با چان بریم پاساژ خرید ؟ من:خب شما برید منو برا چی میخواید😐 سهون:خب به سلیقه یه دختر احتیاج داریم من:باش کی میریم؟ سهون : نیم ساعت دیگه حاظر باش من:خب ته:کی بود؟ من:فضولی موقوف بای رفتم بالا و حاظر شدم یه هودی سبز کمرنگ با شلوار لی تنگ پوشیدم موهامم دم اسبی بستم با سشوار خشکشون کردم کیفم و محتویات داخلشو برداشتم و رفتم پایین عه چه زود نیم ساعت گذشت😐 من:اعضا همگی بایییی نامجون:کارت تموم شد یه سر برو کمپانی پی دی نیم موخاد برات ماشین بگیره من:باشه بای رفتم پایین چان:ا.ت اینورررر من :اومدممم✋ سوار ماشین شدیم نشستم عقب سهون:پسرا گیر ندادن بهت که کجا میری؟ من:نه فقط نامجون گفتش برم کمپانی پیدینیم میخواد برام ماشین بگیره چان:یادت رفت ماسک بزنی من:نه اتفاقا تو کیفم یه ماسک دارم گوشیمو برداشتم و ول گشتم درون اینستا دیدم اوه چه چند روزه اینهمه فالوور جذب کردم😐😂 نشستم عکس طنز دیدن از اعضا😂😂😂 سهون:رسیدیم ماسکمو زدم و رفتیم من:حالا چی میخواید بخرید چان:هنوز نمیدونیم ببین تو از اولین وسیله ای که خوشت اومد بردار همین من:باشه😐😐😐 نگاه کردم دیدم از یه بالشتک کوچولویی خوشم اومده خیلی کیوت بود گفتم این بالشتع سهون:اره خوشگله همینو برمیداریم خواستم برا خودمم بگیرم دیدم زشتع😆 بعد اینکه اونو خریدن من رو رسوندن کمپانی و رفتن پی دی نیم:ا.ت بیا ببینم من:سلام آقای پیدینیم پی دی نیم:سلام دخترم بیا ببین کدوم ماشینارو میخوای چند تا مدل بهم گفت منم از یه پورشه سورمه ای خوشم اومد(حالا هر چی😐) یک ساعت وایسادیم تا از نمایشگاه آوردنش و سوییچشو دادن دستم تشکر کردم و راه افتادم به سمت خانه
خب بچه ها یه چیزی بگم من الان کار آموز یه شرکت بازی سازی ام و دارم روی یه بازی کار میکنم تا ارائش بدم برای همین هم دو هفته پیش که نتونستم تست بسازم همش بیدار بودم و داشتم روی گرافیک بازی کار میکردم ببخشید یخورده سرم شلوغه ولی البته این چند روز تند تند پارت آپ میکنم تا اگه یه وقتی دوباره سرم شلوغ شد پارت هارو گذاشته باشم 😊😊
خب یک چالش : از شخصیت کی توی دلستان خوشتون میاد؟ کیمیا ضحا ا.ت یا یسرا یا کسی دیگه؟😁😁 لایک کامنت و فالو هم فراموش نشود 😉
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییییییی پارت بعد پلیز😍😍😍😍😘😘😘😘😘♥♥♥