اینو من قبلا منتشر کردم نمیدونم چرا گفته باید اصلاح کنم به خاطر بوس و بغل والا داستان های دیگه هم اینارو دارن حالا امیدوارم این دفعه منتشر شه لطفا ناظر طرفتارام منتظرن 🥺🙏🏽
🐾:کم کم چشمام گرم شد و رو کاناپه خوابم برد.نصف شب یهو صدای جیغ مرینت رو شنیدم.با ترس بلند شدم و رفتم سمتش و گفتم:چیشده عزیزم؟ 🐞:خواب خیلی بدی دیدم کت خواب دیدم هاک ماث تورو گروگان گرفته و بعدشم تورو کشت😰😭 🐾:بغلش کردم و سرشو گذاشتم رو سینم(عکس اسلاید) گریه هاشو حس میکردم گفتم:من هیچوقت تنهات نمیزارم بانوی من تا اخرش باهاتم
این فقط یه خواب بود اروم باش لطفا به خاطر من دیگه گریه نکن عزیزم الانم بگیر بخواب فردا مدرسه داری با ارامش بگیر بخواب نگران هیچی هم نباش🙂تا اومدم پاشم برم رو کاناپه یهو دستمو گرفت و گفت🐞:میخوای بری؟😟 🐾:نه هستم روی کاناپه ام کارم داشتی بگو🙂 🐞:باشه شب بخیر ببخشید ترسوندمت😞 🐾:اشکالی نداره تقصیر تو نیس که الانم بگیر بخواب شبت بخیر پرنسس من 😘 🐞:شب بخیر پیشی😊
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
لیدی نوار و ادرینت
من مریکت و لیدی نوار هرچی که تو کت من هست😍😍😍
منممم😍👍💞
من فقط مریکت
میشه لطفا یک نفر بگه چجوری یه لیست بسازم برای داستانم؟ ممنون میشم💞
عالی
مرسی 😘💞
عالی بود 😍😘
ممنون💞
ممنونم از ناظر عزیزی که منتشرش کرد😘💞