سلام این اولین تست من هست امیدوارم خوشتون بیاد
امروز هم یه روز دیگه مثل همه روز ها بود
امروز هاکماث کسی رو شرور نکرد
اما چون خسته شده بودم از خونه بیرون رفتم
کت نوار روی یکی از پشت بوم ها نشسته بود
رفتم کنارش و گفتم توهم خسته شدی
🙀گفت: خیلی
گفت :خیلی حس خوبی نیست که به کسایی که دوستشون داریم دروغ بگیم
گفتم :دیگه چاره ای نداریم اخه اگه دروغ نگیم که همه هویت مون رو میفهمن
😿یه نگاهی بهم کرد و گفت اره حق با توعه
گفتم خب ولش کن مهم نیست
بیا یکم از وقت ازادمون استفاده کنیم
که یه دفعه 💥یه میمون بزرگ زرد و یک ابرشرور جلوی رومون سبز شد
چهره ابر شرور خیلی اشنا بود
فهمیدم که کلویی دوباره شرور شده
و تبدیل به ملکه موزی شده😑
یه نفس عمیق کشیدم و گفتم باز که شرور شدی کلویی 😶
گفت من دیگه کلویی نیستم من
ملکه موزی هستم👸و امروز شما احمق هارو شکست میدم🎃
کت گفت مگر تو خوابت ببینی 😁
کلویی گفت منظورت اینکه تو تو خوابت برنده شدن رو ببینی چون امروز روز من هست
و هیچ کس نمیتونه خرابش کنه🤣
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی
💜
این که داستان نیست قسمت ملکه موز هست اینو که از خودت درست نکردی
بابا من قسمت ملکه موز را یادمه کلا همین جملات بود
دقیقا
این داستان مال ۶ ماه پیش هست
اون موقع هنوز این قسمت منتشر نشده بود
و باید بگم که این رمان تموم شده
عالی بود
عالیییییییییییی
داستانت عالیه
مرسی
میشه داخل مسابقم شرکت کنی؟