
سلام اینم پارت هفت
+چته؟ چرا ع. و. ض. ی بازی در میاری؟ ^من… من واقعا معذرت میخوام +معذرت میخوای؟ دیوانه نامجون :ما واقعا معذرت میخوایم +الان دقیقا چرا منو زدی چانیول :درد داری؟ +نه بابا چرا داشته باشم شما دیوانه اید بدون دلیل ادمو میزنید میدونستی نزدیک بود بمیرم ^معذرت میخوام گفتم که +خ. ف. ه. ش. و. در رو باز کنید جین:خونریزی داری +به د. ر. ک خودم میدونم چی کار کنم ¬وایسا +نمیخوام وایسم ¬تروخدا جیهوپ :توضیح میدیم +توضیح میدین چرا منو زدید آیییییییی دلم ^ خوبی؟ +مهمه برات؟ ^معلومه ¬وایسا پانسمانت کنم +به من دست نزن در رو باز کنید ا. ش. غ. ا. ل. ا. ^زیاده روی نکن ¬راست میگه نامجون :پسرا ساکت باشید حق داره ^چی چیو حق داره که بهمون ف. ح. ش. بده؟ ¬ راس میگه شوگا:خوشم اومد ف. ح. ش. داد جین:خواهشا بیا پانسمانت کنیم تروخدا +لازم نکرده جین:تو دکترا میخونی؟ +چطور مگه؟ جین:من…. من یه خوناشامم +چییییییییی؟ برو بابا من خ. ر. م. حتما شیومین:راست هست ما خوناشام هستیم +ثابت کنید با مدرک
^باشه [جونگ کوک اومد نزدیک آنجلا نزدیک گ. ر. د. ن. ش. شد و بوش کرد دیوونش شد دیوونه آنجلا، دندون های نیشش در اومدن و توی گردن آنجلا فرد رفتن و آنجلا جیغ بلندی کشید که کل منطقه رو فرا گرفت و افتاد زمین و کوک زیر کمرش رو گرفت و زیر پاش و بلندش کرد از گردن آنجلا خون میومد] سوهو:چرا زودتر اون کارو نکردی؟ ^میخواستم ولی نشد تهیونگ، از الان به بعد سر این دختر جنگ هست متاسفم ¬ باشه میبینیم جین:خدایا به دادمون برس با هم جنگ دارن و بیچاره میشیم
[کوک، آنجلا رو برد روی تخت و خودش بالای سرش نشست تا ساعت 00:00 شب] +اووووم….. آییییی ^خوبی؟ +من کجام؟ ^تو قصر +ببینم باهام کاری که نکردی؟ نامجون :نه بابا جرعت نداره +واقعا شما ومپایر هستید؟ ¬اره ^من خونتو….. +مطلع هستم درد زیادی داره جین:وسایل پانسمان اونجاست خودت خودتو پانسمان بکن که راحت تر باشی +نه بابا میخوای بیا تو پانسمان کن برید بیرون جیمین :چیزی لازم داشتی خبرمون کن +حتما، بیرون
اینم پارت هفت
خیلی سانسور کردم میدونم 😂😂😂
خدانگهدار 💜❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)