
این داستان یک دختر هست که با کمک بی تی اس به آرزوش که بخاطر کمبود اعتماد به نفس هست ولش کرده بود میرسه( بدون مورد اخلاقی)
آهنگی برای BTS پارت یک ا/ت : صبح بخیر! مامانت : صبح بخیر خانم سحر خیز! برای یک روز کاری خوب آماده ای؟! ا/ت:صد درصد! خداحافظ! به کمپانی رسیدی و به سمت استادیو آهنگ سازی رفتی. 👉بر میگردیم عقب وقتی کوچیک بودی پدرت به عنوان مدیر شعبه کره ی شرکتش انتخاب شد و مجبور شدید از امریکا به کره بیاید. به خاطره همین به هر دو زبان کره ای و انگلیسی مسلّط بودی. یک هفته قبل به عنوان آهنگ ساز تو کمپانی استخدام شدی. خیلی خوش حال بودی که تونستی توی کمپانی که خواننده های مورد علاقه ات توش کار میکردن! کمپانی بیگ هیت ! استخدام شی. همیشه توی آهنگ سازی استعداد داشتی و صدای خوبی هم داشتی اما به خاطر خجالتی بودنت با اینکه به خوندن خیلی علاقه داشتی هیچ وقت به خواننده شدن فکر نکرده بودی. و به خاطر همین آهنگ سازی رو شروع کردی یک کار پشت پرده اما لذت بخش بخاطر همین یکی از آهنگ هات رو با کمک یکی از دوست هات که توی شرکت کار میکرد به دست مسئول بخش آهنگ سازی رسوندی و همین طور که انتظار می رفت اونا خیلی از خوششان آمد و بعد از کلی تلاش تونستی به عنوان یک آهنگ ساز تو کمپانی استخدام بشی. یک هفته بود که کارت رو شروع کرده بودی . روی صندلی نشستی و شروع به فکر کردن برای یک ترانه خوب کردی و یاد فیلمی که دیشب داشتی نگاه می کردی افتادی و ناگهان یک ترانه خوب با موضوع خوب پیدا کردی و شروع به نوشتن کردی. بعد از یک هفته آهنگ آماده شد و از آهنگ خیلی استقبال شد. خیلی دوست داشتی بدونی کی قرار آهنگت رو بخونه. و بالاخره مشخص شد! بی تی اس!
آهنگی برای BTS پارت دو ا/ت : بی تی اس! 🤯نمی تونستم به جز این چیز دیگه ای بگم. زبونم از خوش حالی بند اومده بود. 😶 من یک آرمی هستم که برای بی تی اس یک آهنگ نوشته. 😯🎉 آقای کانگ :بله آهنگ شما رو مدیریت آهنگ سازی گوشک کردن و بسیار تحسینش کردن برای همین اون را برای گروه بتس پیشنهاد کردن و آقایون هم بعد از گوش کردن آهنگ گفتن که خیلی ازش خوششون اومده! و قرار شنبه برای برسی بیشتر آهنگ و طراحی موزیک ویدئو فردا ساعت ۹ بیان استادیوم شماره یک پس لطفاً ساعت ٨ استادیوم باشید. ا/ت : چشم! حتماً! ممنون آقای کانگ. 😊رفتم روی صندلیم پشت میزم نشسته و به دوستم زنگ زدم ا/ت:الو رزی! رزی : سلام. ا/ت :سلام. باورت نمیشه کی قرار آهنگ من رو بخونه! رزی :کی؟! ا/ت : بی تی اس! رزی جیغ زد 😯 ا/ت :آروم تر کرم کردی! 🤫 رزی :امشب بیاد مهمونی بگیریم! 🎉 ا/ت :پس بیاین خونه ما من به هیه و سونگ هم زنگ میزنم. 📞 رزی : باشه. شب میبینمت. بای. ا/ت : بای. رفتم خونه و شروع به تمیز و آماده کردن طبقه بالا برای مهمونی کردم. از وقتی داداش بزرگم 🧑🏻برای سر زدن به مامان بزرگم 👵🏻 به امریکا 🇺🇸 رفته بود کل طبقه بالا دست خودم بود. کارها را انجام دادم و منتظر اومدن دخترا شدم دیگه عصر بود و باید میومدن تو فکره فردا صبح بودند. استرس داشتم که قراره فردا بی تی اس رو از نزدیک ببینم و برای چند ساعت باهاشون باشم. قبلا یک بار به کنسرت و یک بار به فن ساین رفته بودم. اتاق من پر از پستر ها و وسایل مربوط به بی تی اس هست. وسایل هام و کاغذ دیواری هام همه طرح لگوی بی تی اس رو دارن. و حالا من میتونم برای چند ساعت با گروه مورد علاقه ام وقت بگذرونم و بهشون بگم که چقدر دوسشون دارم توی همین فکرا بودم که زنگ در رو زدن. مامانم : ا/ت بیا دوستات اومدن. ا/ت : اومدم. دخترا : سلام ا/ت. ا/ت : سلام دخترا! بیاین بریم بالا! سونگ : بیاین مهمونی رو شروع کنیم. به طبقه بالا رفتیم. رزی :باید ریز به ریز با تمام جزئیات برامون تعریف کنی. من تمام جزئیات رو براشون تعریف کردم و بعد از اون رفتیم طبقه ی پایین شام خوردیم، خیلی خوش مزه بود. بعد رفتیم طبقه بالا و یکی از آهنگ های بی تی اس رو با صدای بلند گذاشتیم و کلی رقصیدیم تا زمانی که دیگه نمیتونستیم از خستگی وایسیم. پس چند تا از فیلم های کنسرت های بتس رو گذاشتیم و همراه باهاش لایت استیک هامون رو تکون می دادیم. هیه : به امید روزی که لایت استیک هامون رو توی کنسرت در ردیف اول با آهنگ تو تکون بدیم. سونگ و رزی هم تایید کردن. ویدئو کنسرت که تموم شد چند قسمت از ران بی تی اس رو دیدیم بعد از اون نشستیم برای هزارومین بار قسمت مورد علاقه مون توی فیلم هوارانگ رو دیدیم یعنی قسمت غم انگیز 😭مرگ تهیونگ وقتی تموم شد ساعت 4 صبح بود 🕓پس خوابیدیم.
آهنگی برای BTS پارت سه ⏰ مامان : ا/ت ساعتت 30 دقیقه اس که داره زنگ میخوره ساعت 7و نیمه دیرت شده! زود از تختم 🛏️اومدم بیرون دخترا هنوز خواب بودن 😴صورتم رو شستم 🚿و سریع لباسم رو پوشیده ام 👗و بدون خوردن صبحانه 🥣 خدافظی کردم و رفتم. یک تاکسی🚕 دربست گرفته ام و ازش خواستم که با بیشترین سرعتی که میتونه من رو به شرکت برسونه خداروشکر به موقع رسیدم و با سرعت به سمت استادیوم رفتم استرس 😰داشتم که چطور قرار درباره ایده هام صحبت 🗣️ کنم آخه من خیلی خجالتی بودم و میترسیدم که چطور قرار جلو اونا حرف بزنم. یادمه توی فن ساین به زور فقط تونستم بگم امضا با اینکه حرف های زیادی میخواستم بزنم و کلی تمرین شون کرده بودم. اما حالا چطور می خوام حرف بزنم!. دستگاه ها 🎤🎛️🎚️و میز و برگه هام 📑رو آماده کرده ام و یکی از برگه هایی 📄که آهنگ 🎶 روش بود رو برداشتم و وقتی دیدم کسی اطراف اتاق نیست شروع به خوندن 🎤آهنگ با ریتمی که براش تنزیم🎚️ کرده بودم کردم. من روی یک صندلی سر یک میز ده نفره ی کنفرانس پشت به در نشسته بودم و با چشم های بسته جوری غرق آهنگ 🗣️ شده بودم که متوجه ورود 7 مرد جذاب و خوش تیپ به اتاق نشدم. وقتی به خودم اومدم دیدم 7 نفر رو به روم با دهان باز به هم خیره شدن. 😯👁️👄من از خجالت سرخ شده بودم و هیچی نمی تونستم بگم انگار لال 🗣️🚫 شده بودم. نامجون : wow😯 کوکی : صدات خیلی قشنگه!👌🏻 جیمین : خودتم خیلی قشنگی.👌🏻💜 من همه توانم رو به کار گرفته ام و بالاخره تونستم با صدایی آروم بگم : سلام. بتس :سلام. همون موقع آقای کانگ وارد میشه آقای کانگ : سلام به همگی خوش آمدید. رو به من میکنه و بعد رو به پسرا میکنه و میگه : خانم ا/ت کسی هستن که آهنگ رو نوشتن و موزیک ویدئو رو که امروز قرار درباره اون هم صحبت کنیم طراحی کردن. وی : بله ایشون خیلی با استعداد به نظر میرسند آهنگ شون خیلی زیبا بود. شوگا : صداشونم خیلی زیبا بود. منم در حالی که از خجالت قرمز شده بودم لبخند زدم ☺️و با صدایی آروم گفتم :خوش بختم. کار کردن با شما باعث افتخاره.
آهنگی برای BTS پارت 4 آقای کانگ : بفرمایید بشینین آقای کیم که اومدن جلسه رو شروع میکنیم. همون موقع آقای کیم اومد (آقای کیم مدیر بخش آهنگ سازی هست) سلام کرد بعد همه روی صندلی خودشون نشستن. من و آقای کیم در دوسر میز، و شوگا، وی، جی هوپ و آقای کانگ در سمت چپ میز نشستن و نامجون، کوکی، جین و جیمین در سمت راست میز نشستن. آقای کیم : بهتره هر چه زودتر جلسه رو شروع کنیم، خانم ا/ت میشه لطفاً آهنگ رو بزارید تا یکبار دیگه همه بشنوند. ا/ت با صدایی آروم : چشم. برگه هایی 📄که آهنگ روش نوشته بود رو پخش کردم و آهنگ🎶 رو پلی کردم. همه ساکت بودن و فقط صدای آهنگ میومد و من به اون 7 چهره ی جذاب و آرامش بخش خیره شده بودم و در رویا غرق شده بودم که آهنگ تموم شد . آهنگ🎶 که تموم شد تمام افکار و رویا هام قطع شد🚫 و از بین رفتن، منتظر موندم تا کسی حرفی بزنه به چهره های در فکر فرو رفته شون نگاهی انداختم و ناگهان آن سوکت و نگاه های در فکر تمام وجودم رو سرشار از ترس و دلهره کرد. 😨😰😥😱مغزم ناگهان پر شد از افکار ترسناک :نکنه از آهنگ خوششون نیومده، نکنه بگن من هیچ استعدادی ندارم، نکنه اخراجم کنن! اما نگهان این صدا من رو به خودم آورد👇 جی هوپ : همین طور که گفتم این آهنگ عالیه مگنه ته! تهیونگ : همین طوره! RM : خانم ا/ت شما ایده ای برای موزیک ویدئو 🎞️🎶 دارید. کمی صبر کردم نگاهی به لبخند های آرامش🙂 بخششون انداختم نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم:به نظر من. ... لبخند هاشون موقع حرف زدن بهم آرامش و احساس راحتی می داد انگار برای هزارمین بار بود که باهاشون توی جلسم و دارم سخرانی میکنم و میتونستم با خیال راحت بدون اینکه استرس و یا احساس خجالت داشته باشم با اعتماد بنفس صحبت کنم.
آهنگی برای BTS پارت 5 بالاخره جلسه تموم شد. ✌🏻 خیلی گشنم بود. از دیشب هیچی نخورده بودم، صبح از عجله ی زیاد ⏰ صبحانه ام رو جا گذاشته ام دلم میخواست سریع🏃🏻♀️ از اتاق جلسه برم بیرون و برم یک لیوان داغ قهوه ☕ و کوکی🍪 بخورم، همینطور که برگ ها📑 و وسایلم👜 رو جمع میکردم توی فکر طعم کوکی که می خواستم انتخاب کنم بودم. کوکی کاکائویی، کوکی نسکافه ای یا کوکی با طعم قهوه! نه همون کاکائویی بهتره! آره کاکائویی بهتره! تو همین افکار خوشمزه بودم که صدایی همه ی اون افکار خوب رو ازم گرفت. کوکی : خانم ا/ت! به پشت سرم نگاهی کردم و حجم زیادی از جذابیت رو پشت سرم دیدم. ا/ت : آقای جئون! 😯کمی مکس کردم و بعد گفتم :با من کار داشتید. کوکی : بله، میخواستم بهتون بگم شما استعداد فوقالعاده ای در آهنگ نویسی و خوانندگی دارید و صدای بینظیری هم دارید به نظر من بهتر پرورش بدین و دنبالش کنید! کمی مکس کردم لبخندی زدم 😊و گفتم : شما لطف دارین، من آرمی هستم و واقعا شماها رو تحسین میکنم و فکر میکنم استعداد من در مقابل شماها هیچ هست و همینطور من اعتماد به نفس کافی برای خواننده شدن رو ندارم ! همین موقع جیمین اومد و دستش رو روی شونه ی کوک گذاشت و گفت : این چه حرفیه تو هم خیلی خوشگلی! هم خیلی، جی هوپ همین موقع حرف جیمین رو تکمیل کرد و گفت : هم خیلی خوش صدا! و کوکی ادامه داد : شما به عنوان یک آرمی باید اعتماد به نفس داشته باشید. 👍🏻 لبخند ملایمی زدم 😊و گفتم از همتون به خاطر نظر های دلگرم کنند تون ممنونم. همین موقع جین که پیش بقیه اعضا با فاصله ی چند متری از ما وایساده بودن داد زد : بیاین دیگه! کوک : باشه اومدیم. بعد رو به من کردن و گفتن کوکی : از هم صحبتی باها تون خوشحال شدم. جیهوپ : بعد میبینمتون. جیمین : خداحافظ. منم با صدایی آروم همین طور که بهشون خیره شده بودم گفتم : خداحافظ.
آهنگی برای BTS پارت 6 از در کمپانی اومدم بیرون گشنه و خسته بودم به سمت کافی شاپ رفتم یک فنجون قهوه ☕و یک کوکی 🍪 سفارش دادم . به سمت یک میز که کنار دیوار شیشه ای کافه بود رفتم و نشستم منتظر قهوه و کوکی که سفارش دادم بودم شدم. به بیرون شیشه نگاه کردم کمی دور تر میشد بیلبورد های تبلیغاتی که تبلیغ کنسرت ها و خواننده ها بود رو دیدم. به فکر فرو رفتم :کاش منم میتونستم خواننده بشم. 😐☹️ برمیگردیم به وقتی که بی تی اس بعد از اتمام جلسه رفت بعد از خداحافظی با ا/ت رفتن تو راه کوکی : اون واقعا دختر با استعدادی هست. حیف هست استعدادش هدر بره. جین : صدای اون واقعاً فوقالعاده است. جی هوپ : به نظرتون میشه کاری براش کرد؟ نامجون : میتونیم با مدریت صحبت کنیم و پیشنهاد بدیم ازش تست بگیرن. جیمین :موافقم استایل، صدا و مهارت اون بی نظیره حیف پشت صحنه بمونه وی : البته برای ما که بد نیست آهنگ های خوبی گیرمون میاد. شوگا : پس به مدیرت بگیم؟ بقیه اعضا : آره برمیگردیم به ا/ت بعد از کافه رفتم خونه رو تختم دراز کشیدم 🛏️و به خواننده شدن فکر کردم یعنی میشه منم خواننده بشم، اگر خواننده بشم رزی رو مدیر برنامه هام میکنم آخه اون این کارو خیلی دوست داره و درسش تو دانشگاه به همین مربوط میشه هیه رو طراح لباسم میکنم و سونگ رو مسئول رقص و آمادگی جسمانی توی همین افکار بودم که موبایلم زنگ خورد. خانم کانگ بود!
تست خوب بود؟
تست بد بود؟
نظر میدید؟
پارت 7 به زودی منتشر میشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی عالی بود حتما پارت بعدو بزار
سلام عالی بود منتظر پارت بعدیم✌😍
وای افرین عالی و طولانی بود 😍💜
ممنون