های گایـــــز..اینم پارت چهارم ...لایک و کامنت یادتون نره💜💜
سوجین:(صبح از خواب بیدار شدم به طرف دستشویی رفتم هنوز چشمام بسته بود سرمو بلند کردم با چیزی که تو اینه دیدم وحشت کردم.... به عقب رفتم که خوردم به دیوار ....این پرنسس زشت کیه تو اینه؟!( وجدان: وای خوبه میدونی زشتی بعد میگ پرنسس ) آرایش های دیشب هنوز رو صورتم بود... آب دهنم همین طوری باز بود ...موهامم که دیگه نگم شبیه جنگل بود سریع دست و صورتمو شستم که حداقل شبیه آدم شم ( هر کار کنی نمیشی🤣 ) یه لباس عروسکی پوشیدم و پیش به سوی صبحانه ) مادرجون میبینم که خوشگل کردی ...
مادرجون:اولا سلام دوما من خوشگل بودم😌
سوجین: عع سلام بر مادر بزرگ مخ زن حالا میخوای مخ کی رو بزنی ؟
مادر جون : حیف این ظرفا که من به طرف تو پرت کنم جلسه دارم بچه جون حالا از دیشب چه خبر که کبکت خروس میخونه ؟
سوجین : واای عالی بود گروه ما برنده شد ☺️
مادر جون: خوب تعریف کن ببینم ؟
سوجین:خب ما با یه گروه دیگ تو این مسابقات شهری انتخاب شدیم..فعلا یک مسابقه دیگ داریم که کشوریه و از طرف کشور کره ما به نمایندگی میریم و رقابت میکنیم...و باید با اون گروه دیگه ای که مثل ما انتخاب شدن همگروه شیم و تو یک ماه وقت داریم همگی یک رقصی طراحی و تمرین کنیم و اماده بشیم...
مادرجون:خب حالا نفس بگیر
سوجین: خوشحال نشدی؟!🙁
مادر جون: من با خوشحالی تو خوشحالم..
سوجین : رفتم توی بغلش و عطر تنشو وارد ریه هام کردم جای مادر نداشته ام رو پر کرده بود... جای همه ی اعضای خانواده ام بود...)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
عالی فوق العاده 😍
پارت بعد 👏👏👏
تنکص...💜💜
وای خیلی قشنگه لطفا ادامه شو بنویس لطفا لطفا لطفا