
ممنون از ناظری که برسی میکنه لایک و کامنت یادت نره
دوستان عزیز و جینگول خودم لایک و کامنت یادتون نرهP6 بعد زیر لب با حالت غر زدن گفت: - هنوز نمیدونه وقتی میخواد بیاداینجور جاها باید چه لباسی بپوشه! از کارش خوشم اومد ولی وقتی دیدم خودش یه پیرهن بیشتر تنش نیست دلم سوخت! واسه همین گفتم: - اخه خودت ... نذاشت حرفمو بزنم جدی گفت: - من سردم نیست! به درک! منم زیر دلمو کم کردم که نسوزه! لیاقت نداره که! با خیاله راحت سیوشرتو دور خودم گرفتم غیر از گرمای خوبی که داشت بوی خوبیم میداد! یه دفعه یه چیز محکم خورد به ساق پام که تا اومدم بگم اخ فهمیدم کار این پشست! داشت نگام میکردو ریز ریز میخندید! بهش نگاه کردم و اروم گفتم: - دارم برات پشه! *** اخ جاتون خالی چسبید! کیمبامب خوشمزه و سیوشرته گرم و خوشبو ... کوک- خب دیگه بریم ... جیمین- بریم .. ما هم که کلا اونجا بوقیم دور از جون شما! خلاصه دیگه چاره ای نبود دنبالشون رفتیم! اینبار این لیا پشه صفت دست این نامزده بی جنبشو گرفتو جلو جلو را افتاد! منم که دیگه خودتون بهتر میدونین کنار جمن شی مثل دوتا جغد عاشق در حال قدم زدن بودم! خندم گرفته بود همچین را میرفت تو اون هوای سرد که انگار نه انگار یه تیشرت بیشتر تنش نیست! گفتم شاید روش نمیشه بگه واسه همین خودم پا گذاشتم وسط! - هی اقاهه؟! سرشو اوورد بالا زل زد تو چشام! (این یعنی بگو چه مرگته؟) - سیوشرتتو نمیخوای؟
نه لازم ندارم! - مطمئن؟ خندید و گفت: - شک داری؟ - نه سگ دارم البته از نوع عروسکیش! زد زیر خنده! جیمین- بجای اینجا باید میبردمت دکتر! - خوبه ولی قبلش یه توکه پا خودت برو! بیشتر از من واجبه! ثوابم داره! - ببین کی گفتم این زبونت یه روز کار دستت میده! بعد ایفونشو از تو جیبش در اووردو بعد از چند لحظه یکی از اهنگای مورد عالقم شروع کرد به خوندن! (اهنگ euphoria اگه ندارید دانلود کنید گوش بدید فوق العاده اس معنیشم حتما بخونید) 너는 내 삶에 다시 뜬 햇빚 تو خورشیدی هستی که دوباره تو زندگیم طلوع کرده 어린 시절 내 꿈들의 재림 بازگشت رویاهای بچگیم هستی 모르겠어 이 감정이 뭔지 نمیدونم این چه احساسیه 혹시 여기도 꿈 속인건지 شاید منم توی رویام 꿈은 사막의 푸른 신기루 رویا،یه سراب آبی تو بیابونه 내 안 깊은 곳에 아프리오리 یه ترجیح که از اعماق وجودم میاد 주변이 점점 더 투명해져 숨이 막힐 둣이 행복해져 محیط اطرافم بیشتر و بیشتر واضح میشه من عاشقه این اهنگ بودم واسه همین با جیمین همشدم 저기 멀리서 바다가 들려 از دور صدای دریا رو میشنوم 꿈을 건너서 수풀 너머로 سرتاسر رویام رو میگردم،تا به جنگل برسم 선명해지는 그곳으로 가 به اونجا نزدیکتر میشم و آشکار تر میشه Take my hands now حالا دستم رو بگیر You are the cause of my Euphoria تو دلیل سرخوشی من هستی Euphoria خوشحالی Take my hands now حالا دستم رو بگیر You are the cause of my Euphoria تو دلیل سرخوشی من هستی Yeah yeah yeah yeah yeah yeah (ooh ooh اره اره اره اره اره اره اره (اووه اووه)اوو Euphoria خوشحالی Take my hands now حالا دستم رو بگیر You are the cause of my Euphoria تو دلیل سرخوشی من هستی 모래바닥이 갈라진대도 حتی اگه زمین شکافته شه 그 누가 이 세계를 흔들어도 حتی اگه یکی دنیا را به لرزه بندازه 잡은 손 절대 놓지 말아줘 دستی که گرفتی رو رها نکن (گوش نکنی عمرت فنا رفته)
همون راهی که رفته بودیمو برگشتیم! پام داشت فلج میشد! ولی خب بعد از چند وقت یه پیاده روی توپل کردم! - هی آیو؟ اه اگه این پشه گذاشت یکم با خودم خلوت کنم! خواستم یکم اذیتش کنم واسه همین گفتم: - جونم عزیزم؟ فک لیا اوفتاد کف زمین! - با منی؟! - معلومه هانی - ایو حالت خوبم؟ - اره عشقم وقتی با توام از همیشه بهترم! - نه تو حالت خوب نیست! تو هیچ وقت با من اینجوری حرف نمیزنی! یه چیز خورده به سرت! شدم همون آیو و گفتم: - ببین تقصیر خودته پشه جنبه نداری باهات خوب باشم! - تو نمیخواد با من خوب باشی خل و چلتو بیشتر دوست دارم! - جدی؟! دوست داری؟ لبخند زد و با مزه گفت: - اره! - پس سس بزن! - مرض! برو گمشو توهم! هیچ وقت ادم نمیشی! ***
جیمین - ساعت هشت بدو باید بریم! - یعنی چی؟ زوده ما تازه میخوایم بریم نودل تند بخوریم! من نمیام! خونسرد گفت: - اوکی تصمیم با خودته! من دارم میرم! داشت میرفت که داد زدم: - جمن شیییییییییی برگشتو با تعجب بهم نگاه کرد! تازه فهمیدم چی گفتم! - با من بودی؟ مونده بودم چی بگم! از یه طرف دلم میخواست بخندم از یه طرف چون احساس کردم حرفی که زدم درست نبود بازم دلم میخواست بخندم! - چیزه! اخه من ... نمیشه یه ساعت دیگه بمونیم! جیمین اینبار جدی گفت: - نه من باید برم جایی! دیدم نه جدی جدی جمن جون قصد رفتن داره این شده که بنده هم بعد از خدافظی با پشه و نامزده عزیزش راهی شدم! سرشو انداخته بود پایینو تند تند میرفت! عصابم خط خطی شده بود! من نمیتونستم به سرعت اون راه برم! واسه همین گفتم: - هی اقاهه!؟ برگشتو گفت: - چته؟ مرتیکه گلابی همچین بزنم واق واق کنه ها! - تو مسابقه ی دو میدانی که نیستی انقدر تند میری! با انگشتش به صفحه ساعت خوشگلش اشاره کرد و گفت: - دیرم شده میفهمی؟ - نه فقط تو میفهمی! خب به من چه! میخواستی قرار نذاری! - روی تو رو سنگه پا قزوینم نداره! - معلومه! نبایدم داشته باشه چون من که سنگ نیستم من آیوعم بچه ی کف سئول😁😎 - بابا مخمو خوردی! یکم کمتر فک بزن باور کن استخون فک شکستنیه! - پس اروم برو تا منم کمتر حرف بزنم! سرعتشو کم کرد اینبار هر دوتامون کنار هم به سمت پایین میرفتیم.
دوباره تو ماشین مثل اومدنه فقط صدای موزیک بینمون بود! تا اینکه گوشیه جیمین زنگ خورد! - جونم مامان؟ - ... - ما داریم میام خونه! - ... - چی؟ برای چی رفتید اونجا؟ - ... - خب کی برمیگردید؟ - ... - رز که خونس؟ - ... - اون دیگه کجا رفته؟ - ... - خب من با این چی کار کنم؟ بیشعور! با منه؟ ( این) عمه ناکامته! - من ساعت ۸باید برم! - ... - نه مامان نمیتونم کنسلش کنم! - ... - نه نمیتونم گفتم که مهمه! - ... - مامان غر نزن! به من مربوط نیست! با عصبانیت تماسو قطع کرد! گوشیشو پرت کرد رو کیلومتر شمار! - اتفاقی افتاده؟ وحشتناک بهم نگاه کردو گفت: - اره از حضور شما! - چی؟ توجهی به سوالم نکردو کلافه پرسید: - تو که از تنهایی نمیترسی؟ مثل سگ! یادمه تا ۱۰ سالگی با مامانم میخوابیدم ) بیچاره مامانم! دلم براش میسوخت! از دوازده سالگی به بعدم به شرط اینکه مامان بابام بیان اتاق بغلی اتاق من راضی شدم تنها بخوابم! جیمین - هوی با توام! - هوی تو کلاهت! - نه بابا به من این چیزا نمیاد! - خب پس مشکلی نیست! مامان اینا امشب کاری واسشون پیش اومد دم دمای صبح میان خونه! رزم که نیست تو هم که نمیترسی! منم باید برم جایی احتماال همون صبح میام! جوون؟! نه تو رو خدا من تو اون عمارت تنها چی کار کنم؟! وای مامان جون! چه غلطی کردما! کاش لال میشدم همچین چیزی نمیگفتم! ایو... ایو ایشاال جوش بزنی دختر! انقدر چاخان نکنی! وای خدا حالا چه شکلی خاک بریزم رو سرم طبیعی به نظر بیاد؟!

کنار خونشون نگه داشت پیاده شد که منم باهاش اومدم پایین! در و باز کرد رفتیم تو به محض این که وارد عمارت شدیم سریع رفت تو اتاقش! رفت خودشو خوشگل کنه دیگه! بیا! حالا من باید بشینم اینجا تنهایی از ترس دق کنم! اینجام که شبا ... بعله! همینجوری مثل مترسکا همونجا واستاده بودمو دیوارایه قشنگو نظاره میکردم! یه دفعه صدای بهم خوردن در اتاقش اومد بعدشم با سرعت از پله ها پایین اومد اما نمیدونم چرا عطرش زود تر از خودش رسید! شاید سر راه تاکسی گرفته! تیپو برم! نمیشه مثل ادم بره بیرون! - خب دیگه من دارم میرم خواستم ذایه نشم خیلی شیطانی گفتم: - یعنی تو نمیترسی منو با خونتون اونم این خونه تنها بذاریو بری؟ممکنه وقتی برگشتی جابه جایی های قول اسا صورت گرفته باشه! +++++++++++++++ خندید و گفت: - نه خیالت تخت این خونه همه جاش دوربین مدار بسته داره! - کاری نداره خرجش یه صندلیه! بعدا سیماشو در میارم استراحت کنن! پوزخند زد و گفت: - تو با یه گوشی ساده بعید میدونم بتونی کار کنی چه برسه به این دوربینا که کوچولو هایی مثل تو هنوز تو زندگیشون این چیزا رو ندیدن! - من کوچولو نیستم - ثابت کن! در ضمن خواستی چیزی ببری از اینجا زنگ بزن بیان کمکت کنم بعید میدونم خودت تنهایی بتونی کاری کنی! خندید و گفت: - من رفتم. یا حضرت فیل!حالا چیکارکنم؟! داشت الکی الکی ، شوخکی شوخکی میرفت! چاره ای نبود دیگه! - نرو! همچین این کلمه رو مظلومانه گفتم که نزدیک بود خودمم بزنم زیر گریه! جیمین برگشتو با چشمای از کاسه دراومدش بهم زل زد هیچی نمیگفت فقط بهم نگاه میکرد! بعد از چند لحظه دهنشو افتتاح کرد: - میشه بگی چرا؟ خودمونیم از تو چشاش داد میزد میدونه! ولی انگار دلش میخواست منو به زانو دربیاره! غلط کرده گوجه سبز! ( گفتم تنوع بدم به تشبیه هامون😂) جوابشو دادم: - چون چ چسبیدع به را خودشو در حالت رفتن نشون داد و گفت: - اگه نگی میرما! مظلومانه گفتم: - یعنی اگه بگم نمیری؟! شیطون نگام کردو گفت: - حالا! (هنوز تموم نشده ولی اسلاید کم اوردم ادامه اش توی نتیجه اس)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عاولی💜:)
مرسی💙🧃
خخیییلللیی عالی بود
همین جوری ادامه بده تا وقتی ا.ت بره خونشون و جیمین اون وقت بفهمه عاشقش شده ...
اگه تونسی ب تستای منم سر بزن
صبر داشته باش💜
باشه😍
عالـــــــی بود💜
میشـــــه زودتـــر اینــــارو خــــوب کنــــی باهــــم 😐
و
اجــــی میشـــــی؟ 😍
مرسی مزه اش به کل کلا شونه😂
اره ایو هستم
یونــــا هستمــــ💗
خوشبختم🥺💖
پارت بعد🥺🙏
وای دختر محشر بود 🥺💞
ممنون🥺✨💜
واریزی داستانت عالیه
لطفا زودتر پارت بعد رو بزار
منو سکته ندی هاااااا
میای آجی شیم؟
من ریحانم ۱۲ سالمه آرمی هستم بایستم جیمین بایست دومم شوگاعه
لقبام : بلک مون(ماه سیاه) ... کویین فایر(ملکه اتش) ... کویین کیلر(ملکه قاتل)
😹😹😹 میدنم یکم عجیبن ولی دوسشون دارم
بیا اجی شیم😍😻😻
مرسی😍❤️
اره حتما چه لقبای جالب و قشنگی میتونی منو آیو صدا کنی
من ناظر این تستات بودما دوتاشونم منتشر کردم😂🖐🏻
دمت گرم😂💜