
اینم پارت اول امیدوارم خوشتون بیاد💜💜💜
(علامت ها: سوآه@. مادرسوآه=، جونگ کوک*، پدر سوآه(رئیس شرکت)%، یونگی&، جیهون$) از زبان سوآه: باصدای زنگ گوشی از خواب پاشدم یه کش و قوصی به بدنم دادم و بلند شدم دست و صورتم رو شستم و رفتم پایین دیدم مامانم داره صبحانم را آماده میکنه رفتم نشستم و گفتم @پس بابا کو؟=صبح زود رفت شرکت@چرا هیچوت نمیتونیم با هم صبحونه بخوریم؟=چون بابات صبح زود پا میشه و تو تقریبا لنگه ی ظهر بیدار میشی واسه همین@ اما هنوز ظهر نشده که؟=خب بابات صبح زود میره@هعی..(و بعد شروع کرد به خوردن وقتی صبحانش رو خورد از مامانش تشکر کرد و رفت پیش دوستش جیهون) از زبان جونگ کوک: صبح زود پاشدم سریع صبحانه خوردم و رفتم شرکت، یکی از کارمندا اومد به جونگ کوک گفت رئیس کارش داره(یعنی پدر سوآه)
-یعنی بامن چیکار داره؟(رفت دم در دفتر رئیس در زد و وارد اتاق شد)%بفرمایید بشینید*بله رئیس با من کاری داشتید؟%بله میخواستم به مهمونی امشب دعوتت کنم میتونی یه نفر هم با خودت بیاری*واقعا خیلی ممنون،میتونم برادرم را بیارم%بله البته*خیلی ممنون(و از دفتر رئیس اومد بیرون و به کارش مشغول شد)
از زبان سوآه: رفتم خونه جیهون$سلام دختر کجایی خیلی وقته ندیدمت دلم برات تنگ شده بود @حالا خوبه که فقط۲روز همدیگه رو ندیدیم $براچی اینقدر دیر اومدی؟ @چون داشتم رو نقاشی جدیدم کار میکردم $ باشه حالا بیخیال، پایه ای بریم سینما فیلم بببینیم؟@ باشه پایم بیا همین الان بریم $ باشه(گوشی سوآه زنگ خورد)$ببین کیه جواب بده@بابام ،باشه @الو سلام بابا %سلام دختر گلم امشب وقتت آزاده؟ @برای چی؟
%امشب یک مهمونی داریم تو هم باید باشی همه ی کارمندان مهم شرکت و شرکتی که باهاش قرار داد بستم هستن توهم باید به عنوان وارث من و دختر رئیس شرکت بیای @اما چرا من از این جور مهمونی ها خوشم نمیاد %عزیز دلم مجبوری باید بیای حالا این یک شب را به خاطر من تحمل کن@باشه اما به یه شرط% چه شرطی ؟ @که دوستم هم با خودم بیارم%باشه عزیزم اشکال نداره پس شب میبینمت@ باش $چی شد بابات چی گفت؟(ماجرا را براش تعریف کرد)$باشه اما من چی بپوشم؟ @نمی دونم بهتره بریم خرید تا با هم لباس بخریم و بعدش بریم سینما$ باشه الان حاظر میشم با هم بریم@باشه منتظرم.
بریم پیش جونگ کوک -خب برای مهمونی چی بپوشم؟ راستی بهتره اول به سونگی زنگ بزنم ببینم میتونه بیاد یا نه؟ (مکالمه جونگ کوک و یونگی)* سلام هیونگ امشب وقتت آزاده؟ &آره برا چی؟ *امشب رئیسم منو به مهمونی دعوت کرده گفته میتونم یه نفر را با خودم ببرم برای همین گفتم با تو برم & باشه (پایان مکالمه) -خب دیگع حالا یونگی هم میاد. شب مهمانی:از زبان سوآه همه مهمونا اومده بودن خیلی شلوغ بود و منم از جاهای شلوغ بدم میاد و اصلا دوست ندارم اینجا باشم ولی مجبورم. %دختر بیا اینجا تا به همع معرفیت کنم(کسی تا حالا دختر رئیس را ندیده بود) %ایشون دخترم سوآه هستتش. ( همه به سوآه خیره شده بودند وبراش دست زدند).
از زبان جونگ کوک: وای خدا دختر رئیس اینه قلبم شروع به تند زدن کرد تا حالا اینجوری نشده بودم نمی دونم چیکار کنم که یونگی زد بهم و گفت&چت شده؟ *هیچی فقط فقط اون دختره &اون دختره چی؟ *فک کنم عاشقش شدم &چی عاشق دختره رئیست شدی دیوانه شدی* وای خدا من الان چیکار کنم & هیچی فعلا خودتو جمع و جور کن *باشه هیونگ.
از زبان سوآه: @وای جیهون خسته شدم بیا بریم بیرون اینجا خیلی خفه ست $باشه $سوآه نگاه کن یونگی همون خواننده معروف بیا بریم تا باهاش عکس بگیرم @من حوصله ندارم خودت برو $ ترو خدا باهام بیا من تنها خجالت میکشم @باشه،بیا بریم.(یونگی و جونگ کوک پیش هم بودن)$سلام شما یونگی همون خواننده معروف هستید &بله خودم $میشه یه عکس بندازیم &باشه. از زبان جونگ کوک وای خدای من دختره داره میاد سمتمون .(سوآه همراه جیهون اونجا بود که کوک رو به سوآه گفت....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نه خوشم اومد😃
خوشحالم خوشت اومده💜
عالی ❤
مرسی عشقم خودت عالی هستی💜
سلام آجی داستانت عالی 💖 💜 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 😘 پارت 3 رو زود تر بزار
مرسی عزیزم😙😙
باشه حتما❤❤
عالی بود حتما پارت دوم رو بزار خوشم اومد از داستانت 😉☺
ممنون باشه حتما تو صف برسیه خوشحالم که از داستانم خوشت اومده
عالی ❤❤😁
مرسی خودت عالی هستی
وای داستانت خیلی خوبه منتظر پارت بعدی هستم❤😙
خیلی ممنون نظر لطفت گلم
لطفا زود بزاررررر عالیهههه 😱😍
باشه حتما
عالییی بودددددد بالاخره اومد پارت اولششش😱😍
خیلی خوبه که خوشت اومده انرژی گرفتم.