10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝓕𝓪𝓽𝓮 انتشار: 3 سال پیش 348 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خیلی خب بچہ ھا این داستان جذابہ پس حتما بخونیدش
خب بریم کہ شروع کنیم
از زبان مرینت : امروز ھم مثل ھمیشہ دیر از خواب بیدار شدم سریع لباسم رو عوض کردم و رفتم مدرسہ وقتی وارد کلاس شدم کلویی گفت آ مرینت دوپن چنگ بعد ھزار سال تشریف اوردن چیز عادیہ ولی من بہ حرف کلویی توجہ نکردم با اینکہ دیر کردہ بودم خانم بوستیہ ھنوز نیامدہ بود سر کلاس رفتم نشستم سر جام و از آلیا پرسیدم چی شدہ خانم بوستیہ کجاس آلیا گفت نمیدونم کہ خانم بوستیہ امد و گفت سلام بچہ ھا ما امروز یہ ھمکلاسی جدید داریم بعدش گفت بیا تو دانش اموز جدید امد تو یہ دختر بود گفت سلام من ماریا کرانبل ھستم امیدوارم دوست خوبی براتون باشم ھمہ ی بچہ ھا گفتن سلام ماریا بعدش خانم بہ ماریا گفت برو میز یکی موندہ بہ آخر بشین ماریا گفت چشم و رفت سر جاش و خانم بوستیہ شروع کرد بہ درس دادن
از زبان راوی : زنگ تفریح خورد و بچہ ھا از کلاس رفتن بیرون کہ ماریا میرہ بہ سمت مرینت و بہش میگہ سلام میشہ باھم دوست بشیم مرینت گفت حتما ماریا و بہ ھم دست میدن ماریا میگہ : ماری صدام کن راحت ترم بعدش مرینت میگہ باشہ ماری کہ یہو صدای بوممممممممممممم میاد ھمہ از مدرسہ میرن بیرون بہ غیر از مرینت و ادرین و ماری مرینت یہ بہونہ میارہ و میرہ دستشویی و تغیر شکل میدہ ادرین ھم کہ میرہ یجایی تغیر شکل میدہ ماری ھم میرہ تو کلاس ھنر و میگہ آنی بیا بیرون ( بچہ ھا ماری ابرقہرمان ھست اسم کوامیش ھم آنی ھست ) آنی میاد بیرون و میگہ مثل اینکہ باید تبدیل شی ماری میگہ آرہ و میگہ آنی وقت ماجراجوییہ و تبدیل میشہ و میرہ کمک لیدی باگ و کت نوار وقتی بہشون میرسہ میگہ سلام من کویین براین ھستم ( یعنی ملکہ مغز ) کت نوار میگہ
سلام خشبختم لیدی باگ میگہ سلام قدرتات چی ھستن گفتم
قدرت ھای من پاک کردن حافظہ برگردوندن حافظہ نگہداشتن زمان نفوذ کردن بہ ذھن و مغز و کنترل کردن آدم ھا و مغزشون ھیپنتیزم کردن و برگشتن بہ زمان گذشتہ ھویت ھای ابرقہرمانان ھم میدونم قدرتام این ھا ھست لیدی باگ گفت قدرت ھات خوبن بہ کار میان وسیلہ ت چیہ گفتم خب یہ
چوب دستی ھست ( عکس بالا ) بعدش نشونشون دادم گفتم میتونم باھاش قدرت ھام رو شلیک کنم
کہ یہو شرور امد سمتمون منم از قدرتم استفادہ کردم و گفتم ھیپنتیزم و با چوب دستیم قدرتم رو پرتاب کردم دقیقا خورد بہ شرور
من گفتم من ارباب تو ھستم ھمین الان جایی کہ آکوما توی اون رفتہ رو بہ لیدی باگ بدہ و دقیقا ھمین کار رو کرد و لیدی باگ چیزی کہ توش آکوما بود رو شکست و آکوما امد بیرون و لیدی باگ آکوما رو گرفت و در ھمین حین کت نوار رفت و یہ گل چید و امد سمت لیدی باگ و زانو زد و گفت تقدیم بہ شما مالیدی کہ لیدی باگ گفت کت من گفتم عاشق یکی دیگم متاسفم نمیتونم عاشق تو باشم این رو بفہم ( با داد گفت ) از زبان کویین براین : لیدی باگ کت رو رد کرد و رفت منم رفتم پیش کت و گفتم اشکال ندارہ دست از تلاش بر ندار قوی باش کت نوار گفت ممنونم کویین براین
گفتم خواھش میکنم او من باید برم بای کت نوار گفت بای من رفتم خونہ تغیر شکل دادم و تکلیفم رو نوشتم و غذا خوردم شکلات ھم بہ آنی دادم ( بچہ ھا میراکس کویین براین یہ گردنبندہ )
از زبان راوی : بعد از رفتن کویین براین کت نوار رفت خونہ تغیر شکل داد و بہ پلگ گفت پلگ من دیگہ ع*ا*ش*ق لیدی باگ ھستم و تا اخرش ھم بہ پاش میمونم خب میدونی احساس میکنم من اون برای ھم ساختہ شدیم خب اون
خیلی خوشگل ھست مہربونہ و خیلی شجاع و جسور پلگ گفت باشہ منم فردا مراسم عروسیم با کممبرم ھست آدرین خندید و گفت شاید باید تلاشم رو بیشتر کنم و رفت پایین غذاش رو خورد و تکلیفش رو نوشت و بعد از یہ مدت شب شد و خوابید در مورد ماری و مرینت ھم ھمین صدق میکنہ
فردا صبح🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁🌁
از زبان راوی : مرینت آدرین و ماری میرن مدرسہ کہ وسط ھای درس یک نفر شرور میشہ و مرینت و ادرین و ماری ھر کدوم یجا قایم میشن و تغیر شکل میدن و میرن بہ جنگ شرور از زبان کویین براین : وقتی رفتیم جنگ متوجہ شدم لیدی باگ زیاد حالش خوب نیست
( فلش بک بہ وقتی لیدی باگ سر کت نوار داد زد : از زبان لیدی باگ : سر کت نوار داد زدم و از اونجا رفتم خیلی ناراحت بودم کہ این کار رو کردم رفتم خونہ تغیر شکل دادم کہ تیکی گفت وای چہ بد با کت نوار حرف زدی گفتم آرہ میدونم تیکی تیکی گفت باید ازش عذر خواھی کنی گفتم فکر خوبیہ تیکی ولی الان تکلیف دارم یہ روز دیگہ ازش عذر خواھی میکنم تیکی گفت باشہ پایان فلش بک ) رفتم پیش لیدی باگ و گفتم چیزی شدہ لیدی باگ گفت من سر کت داد زدم حالا میخوام معذرت خواھی کنم گفتم خب برو معذرت خواھی کن چرا اینطوری میکنی گفت اخہ استرس دارم گفتم لیدی باگ بسہ برو برو برو برو برو برو برو
لیدی باگ رفت پیش کت نوار و گفت کت من متاسفم کہ سرت داد زدم خب اون موقع عصبانی بودم سر یہ موضوع خانوادگی شرایط روحیم خوب نبود معذرت میخوام کت نوار گفت اشکال ندارہ ( بانوی من !!!! ) لیدی باگ گفت یعنی من رو بخشیدی کت نوار گفت من ع*ا*ش*ق تو ھستم و خواھم بود و با ھر بار کہ ردم میکنی قویتر میشم و ارادم محکم تر میشہ
از زبان کویین براین : مطمٹن شدم لیدی باگ بغضش گرفتہ
و پرید ب*غ*ل کت و گفت ممنونم کہ بخشیدیم کہ کت گفت مالیدی برای چی داری گریہ میکنی چیزی نشدہ بچہ ھا شرور دارہ میاد بعدش ھم ما بہ ھزار بدبختی تونستیم شکستش بدیم کہ لیدی باگ گفت بچہ ھا من باید برم کار دارم بای و رفت منم گفتم منم باید برم کہ کت نوار دستم رو گرفت و گفت ممنونم بابت اینکہ گفتی تلاش منم گفتم خواھش میکنم کت بای کت نوار ھم گفت بای رفتم خونہ تغیر شکل دادم و بعد کلی دنگ و فنگ شب شد و گرفتم خوابیدم
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
عااااااالی بود😍😍😍😍😍😍😍🥺🥺🥺🥺🥺🥺
ممنونم
خوبه گلممم😍😍😍
خیلی ممنون🤗🤗