اینم پارت ۱۰ من نمیدونم تستچی کی میخواد تستامو رو صفحه ی اصلی بزاره، آخه چجوری تستای بقیه تو کمتر از ۱۰ دقیقه رو صفحه ی اصلی میرن و مال من نه😤😭
خب بریم ادامه کیوتا☺😇🥺💜.........
یه روز که داشتم کار میکردم دیدم که ۳ تا پسر اومدن تو کافه. من معمولا از پسرا میترسم اما خب چه کنیم دیگه😅😅( م*ن*ح*ر*ف بودنتون طراحو کشته😂🤣😂🤣😂😂🤣)
اون ۳ تا پسر رفتن و یه میز انتخاب کردن و نشستن. انگار یکیشون رئیس بود و دوتای دیگه زیردستاش بودن. من بعد از چند دقیقه دعوا با جایونگ رفتم تا سفارشاشونو بگیرم، چون نمیخواستم برم ولی آخر مجبورم کردن که برم 😭😭😭😭😭😫😫😫😫😩😩😩 من: سلام آقایون خیلی خوش اومدید. چیزی که میخواین بخورین رو انتخاب کردین؟ 😄😁 یکدفه رئیسشون گفت: شما اینجا سفارش میگیرین؟ من: ب....بب....بله ، چطور؟ پسره: ای بابا.... آخه من میخواستم یه دختر خوشگل بیاد سفارشمو بگیره نه یکی مث تو . من از اون جایی که زود جوش میاوردم سریع اعصابم خورد شد و گفتم: خیلی ببخشید که آنجلینا جولی نتونست بیاد سفارشتونو بگیره 😠😡🤬 پا شد و اومد طرفم و چونمو تو دستاش گرفت و گفت: اگه آنجلینا جولی نمیاد، پس حداقل به یکی دیگه بگو بیاد یکی به جز خودت.
یهو یه پسری که ماسک داشت، از روی میز بقلی پا شد و اومد و گفت: هی آقا، اول اینکه ایشون خیلی هم زیبا هستن و دوما اینکه شما حق ندارین با کسی اینجوری صحبت بکنین. پسره: گ*م ش* و بابا 😒اصن تو چیکارشی؟ 😏 اون پسره: من چیکارشم؟ من همه کارشم، اوامری باشه؟ مشکلی داری داداش؟ پسر رئیسه جوش آورد پاهاشو کوبید رو زمین و رفت بیرون؛ دو تا همدستاشم ترسیدن و رفتن ( این عکس پسریه که با اون رئیسه دعوا افتاد )
من: م.... م.... من.... خ...خیلی ازتون ممنونم آقا ☺ پسره: خواهش میکنم 😇😅کاری نکردم که😄😁😅رر......راستی میخواستم بگم که شیک نوتلاتون خیلی خوشمزه بود.😄😁😅 من: نوش جان خوشحالم که خوشتون اومده 😄😁😅☺😊😇
عجیب بود برام که چرا هر هفتاشون ماسک داشتن. همشون هم موهاشون رنگ کرده بود. تازه کل دخترایی که تو کافه بودن هم نگاهشون به اونا بود، البته تا قبل از اینکه یکی شون پا شه با اون پسره ی ب*ی* ش*ع*و*ر دعواش بشه. بعد از اون انگار ناراحت شده بودن. با خودم گفتم شاید مریض بودن که ماسک داشتن ( خ* ن*گ خدا اونا سلبریتی بودن، آیدل بودن، بعدشم مریض خودتی🙄😬😑😠😡🤬)
من و جایونگ از بس خسته شده بودیم تا سرمونو گذاشتیم رو بالش خوابمون برد🥱🥱🥱🥱🥱🥱🥱😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴😴
طولی نکشید که با صدای چکش و دریل و کامیون، از خواب بیدار شدیم. جایونگ از بس که عصبی شده بود ، کلی ف*ح*ش داد . هر چن که فقط من میتونستم حرفاشو بشنوم اونا نمیشنیدن
ایزی ایزی تامام تامام 😐😄😅 اینم از این پارت به قولم عمل کردم و بی تی اس هم بالاخره اضافه کردم 😁😁😁😁😁😁😁😁
بای بای😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (6)