میراکلس وشب نقاب پارت۲

آکوما میره توی ساعت پیچا هاک ماث:ببرانتقام جو من هاک ماثم من به توقدرتی میدم که بتونی انتقام دوستتوبگی ری ولی باید میراکلس لیدی یاگ وکت نوارو برام بیاری پیچا: نه ارباب شرارت نههههه آکوما ازساعت پیچا میره بیرون

هاک ماث:چی!ولی اشکال نداره هنوزاحسات مفی روحس میکنم بعدآکومارفت توی ساعت کوندهاک ماث:خفاش تاریکی من هاک ماثم من قدرتای توروبیشترمیکنم ولی بایددوتاچیزوبرام بیاری خفاش تاریکی:کباب کت نوار😈(چی شد؟!😱)هاک ماث :اون ومیراکلس لیدی باگ باهم دیگه عالی میشن خفاش تاریکی:هاهاها(خنده ی شیطانی😐)

پیچا بعداژاین که آکوما ازساعتش آمدبیرون رفت تابه بقیه هشداربده(منظورم ازبقیه لیدی باگ وکت نواروهربابود)پیچا:لیدی باگ کت نوارهربا یک اتفاقی افتاده دقیقا نمیدونم چه اتفاقی ولی یک پروانه ی سیاه توی مقرفرماندهیه یک میتونه توی همه جیزبره نزدیک بودکه منوشرورکنه لیدی باگ:اسمش آکوماست

تمام😁

ادامه ی داستان درپارت بعد

خداحافظ