
سیلام هدیه جانتون اومده با پارت3😂😂😂
آدرین:چیکارش کردی که انقد درد میکنه؟آدرینا:داداش جون من کاری نکردم واقعا باورم نداری؟آدرین:میذارم به حساب شیطونیت و از روی صندلی بلند شدم آدرین:تازه ساعت4صبحه حالا چیکار کنیم و یه فکری به سرم زد😁ظاهرا از قیافمم پیدا بود چون واکنش آدرینا خیلی باحال بود😂 آدرینا:داداش،لطفا تورو خدا نگو آهههههه آدرین:بل بله😂 حالاهم بدون حرف اضافه بیا و بردمش توی سالن ورزش و بالش و دادم دستش آدرین:سفت نگهش دار و دور خودم چرخیدم و تا اومدم لگد بزنم آدرینا کشید کنار و پخش زمین شدم سرم و بلند کردم و گفتم:چیکار میکنی دیوونه آدرینا:میدونی که از این کار خوشم نمیاد😜آدرین:من فقط تو رو گیر بیارم و دور سالن دویدیم تا انرژیمون تموم شد همین که نشست زمین با حالت مرموزانه ای رفتم سمتش و از پشت دستم و دور گردنش حلقه کردم😈آدرینا:آخخخخــــ😟😕
سریع دستم و رها کردم و گفتم:چی شد؟آدرینا درحالی که اشک توی چشماش جمع شده بود گفت:داداش میسوزه🥺😿🤒😩☹آدرین:چی این نقاشی و میگی؟آدرینا:داداش خیلی رومخی تورو خدا یه کاری بکن خیلی درد داره 😭🤧آدرین:باش تسلیمم دستم و به نشانه ی تسلیم بالا بردم🙌 و بعدش بغلش کردم و بردم توی خونه دم در آشپز خونه:آدرین رسیدیم و رفتم داخل و آدرینا رو گذاشتم کنار سینک ظرفشویی آدرینا:داداش اینجا پارک ممنوعه ها🙈🚦🚥🚧🚳 آدرین:مزه نریز آدرینا:چیه نکنه میخوای خیسم کنی💦💧🌊 که اوردیم اینجا؟یه ی❄🌬 بردم و گفتم:من تو نیستم و یخ و گذاشتم روی گردنش که دستاش و مثل جوجه🐥که بال بال میزنه تکون داد و گفت:داداش داداش میسوزه میسوزه🥺یخ و از روی گردنش برداشتم و بهش نگاه کردم آدرین:واو به نظر میاد مال تو عمیق تره ببینم نکنه واقعا یه سوزنی چیزی آدرینا:داداش به طراحیش دقت کن!اون اندازه ی دندون خوناشامه
آدرین:به هر حال و شونه هامو بالا انداختم و کمک کردم بیاد پایین آدرین:هنوزم درد داره؟آدرینا:تا وقتی لمسش نکنی چیزی نیست آدرین:بیا بریم و بردمش اتاقم و روی تخت نشوندمش و به گردنش نگاه کردم آدرین:آبجی واقعا فک میکنی این جای دندونای خوناشامه؟آدرینا:💁🤷(حالا مث فیلما که تصویرش میره بعد ی چیز دیگه میاره ما میریم به ساعت10:55که دانشگاهن)مرینت:اون انسانا رو تعقیب کردیم رفتن توی یه دانشگاه و منتظر موندیم تا بیان بیرون ولی نمیشد تازه جالب اینجاس جای دندونامون چسب زخم زده بودن مرینت:داداش من میترسم فقط5دقیقه مونده مارتین:نگران نباش که یهو چی دیدیم!مرینت:آرههههه زنگ استراحتشونه رفتیم داخل مرینت:شما دوتا با ما میاین؟اوناهم بهمون نگاه کردن مارتین:ما دوستیم انقد خونسرد بود که اومدن بیرون مارتین دختره رو کشید توی کوچه منم اون پسره رو
مرینت:من مرینتم اسم تو چیه؟آدرین:آدرین!مرینت:خیلی خب آدرین ببین نمیدونم چجوری بگم ولی تو....تو آدرین:آها تو هم یکی از طرفدارامی!😄مشکلی نیست فعلا در وضعیتی نیستم که امضا بدم و خواست بره که دستش و گرفتم و با عصبانیت کشیدم که افتاد توی بغلم شونه هاش و گرفتم و از بغلم بیرون اوردم و تکون دادم و زبون باز کردم مرینت:بچه جون طرفدار چیه من یه خوناشامم😡با این حرف چشماش یه جوری شد آدرین:فیلمه؟!سناریو اجرا میکنی؟ و به دور وبرش نگاه کرد سرش و سمتم برگردوندم و دهنم و باز کردم و دندونام و به نمایش گذاشتم و بعد بستم دهن اونم با این کارم بسته شد مرینت:خیلی خب حالا که همه چی مشخص شد میرم سر اصل مطلب راستش و بخوای به ناخونام نگاه کردم و ادامه دادم:من تورو گاز گرفتم و توهم1دقیقه ی دیگه دندونای نیشت میزنه بیرون و باید هر چه زود تر خون بخوری تا به کسی حمله نکنی!
خب خب وقت استراحت بنده س میبینم آدرنالینتون بالا رفته منتظر ادامه این😉😃میخواین کات کنم؟باش نمیکنم😂😁
اونم با حالت گیجی بهم نگاه کرد مرینت:آه میدونم یه دفعه ای شد ولی باور کن چیزی که میگم به نفعته و قمقمه ی همراهمو سمتش گرفتم آدرین:این چیه؟مرینت:خون💦آدرین:خب انتظار داری باهاش چیکار کنم؟از کجا اوردیش اصلا؟مرینت:1انتظار دارم بخوریش و2اینش دیگه به تو مربوط نیست چون تا10ثانیه ی دیگه دندونای نیشت میزنه بیرون اونم به ساعتش نگاه کرد و شمرد۱،۲،۳،۴،۵،۶،۷،۸،۹،۱۰من که چیزی نمیبینم و خواست بره که یهو دندوناش جاشون و با دندونای نیش عوض کردن و دندونای قدیمیش افتادن توی اون کوچه برگشت و بهم نگاه کرد مرینت:ظاهرا که راست میگفتم و دست به سینه نگاهش کردم و اونم جیغ کشید مرینت:نگران نباش چیزیت نمیشه فقط تا فردا دندون درد داری، تا آخر عمرت خوناشام میمونی،غذات فقط خون میشه،ابدی میشی و هرگز نمیمیری😁
ی سر بزنیم ببینیم مارتین با آدرینا چیکار کردن وقتی رفتن اون کوچه😁:مارتین:سلام!آدرینا:ام....سلام مارتین:ببین من از اونا نیستم که مسئله رو کشش بدم پس میرم سر اصل مطلب.......آدرینا:وایسا وایسا تو یه خوناشامی؟؟؟؟مارتین:از کجا فهمیدی؟؟؟😳😳آدرینا هیجانش رفت و پوکر شد😐و گفت:خب از دندونای نیشت عقل کل😐😑😶مارتین:هوی عقل کل خودتی با نامزدت درست صحبت کن!آدرینا:جانم؟؟؟ببینم نکنه.....اونا....جای دندونای نیش تو بود؟؟؟؟مارتین:زدی وسط خال الان من و تو نامزدیم کاریشم نمیتونی بکنی و آدرینا بازم از اون جیغاش کشید که معلوم نبود از هیجانه یا ترس مارتین:خب خب و حالا ازت میخوام این و بخوری و قمقمه شو سمت آدرینا گرفت آدرینا:چییییییـــ؟اُق🤢🤢 انتظار داری من این و بخورم؟ مارتین:مجبوری باور کن اگه از این نخوری و راز خوناشاما رو فاش کنی زندت نمیذارم آدرینا:توداری به من دستور میدی؟مارتین:از این به بعد باید به حرفای آقاتون گوش کنین😉مرینت:اومد از کوچه بره بیرون که همونجا وایساد یهو با چشمای👀 قرمز برگشت سمتم و حمله کرد جا خالی دادم و گفتم:اینم عواقبش زود باش از این بخور ولی کنترلش دست خودش نبود و چند بار بهم حمله کرد و جاخالی دادم و تا خواستم تمرکز کنم که از اونجا برم شونه هام و گرفت و گردنم و گاز گرفت.......(به به آمپر چسبوندین حسابی😂😂)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راست میگه اگه نمیخوای طرفتاتو از دست بدی جای هیجانی کات نکن و زیاد بنوییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
اتفاقا اینجوری جذب طرفداره ولی نگران نباشین امشب پارت4میاد و تا6توی بررسی هست
عالی یود پارت بعد میدونی چقدر دوست دارم این داستان هات را ک
عالی بود 👌🌹
🔫☠️
(وی مرد 😐)
Mssh در اثر جای هیجانی کات کردن داستان توسط نویسنده جان خود را از دست داد ×_×
عالی بود من خودم با دست خودم داستانت رو منتشر کردم
خیلی خوب بود میشه به من یه پیشنهاد بدی؟
در مورد اینکه چه تستی درست کنم آخه چند روزه که جیزی به زهنم نمیرسه البته الان میخوایم یه تست بنویسم اما تو اگه پیشنهادی داری بگو🙏🙏ممنون
خیلی قشنگ بود ولی خیلی بعد جایی تموم شد من سکته رو رد کردم
به به !
اشپزخانه ای شد ها همه همو گاز میگیرن 😐🤣💔
عالی بود منتظر ادامه هستم البته اگر تا اون موقع زنده بودم چون جای هیجانی کات میکنی و دیر به دیر میزاری کاری ندارم با اینکه دیر میزاری ولی حداقل جای هجانی کات نکن تا ما طرفدارای داستانت سکته مغزی و قلبی همزمان نکنیم
اینم از سخنرانی من بااااااییی 🧡 🧡
راست میگه اگه نمیخوای طرفتاتو از دست بدی جای هیجانی کات نکن و زیاد بنوییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
دیگه سکته زدم خداحافظ دوستوت داشتم ولی به دلیل نویسنده جای حساس کات میکنه و دیر به دیر پارت هاشو میزاره و کم مینویسه از این دنیا رفتم
عالیه الان دستیار عشق رو تموم کردمد الان میخوام اینو بخونم خیلی منتظر بودم ممنونم