رویای شیرین

سلام من رز هستم می خواهم درباره ی رویای شیرینم با شما صحبت کنم پس همراهم باشید

رویای شیرین من طراحی لباس هست اما مدرک طراحیم باطل شده است باید امتحان طراحی بدهم و تا سه روز دیگه امتحان دارم

سه روز بعد ؛ رز : من خیلی تلاش کردم ولی می ترسم که خوب امتحان ندهم

رز: من امتحان را دادم و به نظر خودم خوب دادم اما بازم می ترسم که خراب کرده باشم تا فردا نمره ها را می گویند

رز : بلاخر نمره ها را می گویند وای خدای من قبول شدم و مدرک رو گرفتم حالا می تونم توی شرکت طراحی لباس کار کنم

من الان دو روز هست که در شرکت طراحی لباس کار می کنم اما فقط دامن ها رو من طراحی می کنم و ریز کاری هارو انجام می دهم و کسی محل به من نمیدهد

بلاخر پیش مدیر رفتم و گفتم که چی شده مدیر هم عصبی شده و من را اخراج کرده و باید دنبال کار بگردم

وای خدا من بلاخر کار پیدا کردم حقوق خوب میدهند ولی موقتی تا در شرکت های طراحی کار پیدا کنم سه ماه بعد

سه ماه بعد و من بلاخر در شرکت طراحی گل ماه کار پیدا کردم ولی طراحی های سختی داره ولی خوبه و بلاخر به آرزویم رسیدم

اگه از داستانم خوشت امد در نظرها بگو