10 اسلاید صحیح/غلط توسط: فاطمه انتشار: 3 سال پیش 35 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
امید وارم خوشتون بیاد
نمی دونم از کجا شروع کنم از کجا شروع کنم هر هر کسی یه قصه غم انگیز برای خودش داره من دختری بودم که فکر می کردم عاشق شدن توی فیلم افسانه های بهش وارم نداشتم ولی الان که بهش فکر می کنم همش مثل یه فیلم یه ساعتها بود
اسم من کاترینه داخل ایتالیا زندگی می کنم من موتور سواری می کردم همش در حال فرار از دست پلیس قانون بودم برادرم مارول مارو ترک کرد رفت آمریکا من موندم یه شب به دلیل مصرف زیاد الکل تصادف کردم و دستگیر شدم یه هفته بازداشت بودم پدرم من آزاد کرد ولی بهم گفت تو باید دیگه زیاد روی کردی و موتورم آتیش زد زندانیم کرد
این تازه اول داستانه خیلی اذیت شدم تا متوجه شدم پدر بزرگ مرده و شرکتش به پدرم رسیده مجبور بودم بریم لندن و برای همیشه ایتالیا ترک کنم رفتیم لندن شرکت بابا بزرگ شریک داشت و دشمنی داشتن و این مشکل حل شدنی نبود بعد دوماه داشتم با مشکلاتم کنار می یومد که
پدرم منو رییس یه قسمت اون شرکت کرد و شریکم که با هاش دشمن بودم یه پسر بود من فقط دنبال یه چیز بودم آزادی
معرفی من دیوید اکوان داخل آلمان زندگی می کردم تیر انداز ماهریم به خلیا شلیک کردم و نمردن یه شب به دلیل شلیک گلوله غیر مجاز دستگیر شدم هشت ماه توی بازداشت بود بعدش پدرم مادرم تمام تفنگ فنگ دور انداختن و تا وقتی فهمیدم پدر بزرگم توی یه سفر کاری با شریکش مرده و نصف شرکت مال پدرمه ما از آلمان رفتیم لندن و پدرم منو ریس شرکت کرد
من کاترین همش در حال دوا بودیم روز اول کاری دیوید برو انور می خوام در شم از اون طرف برو نمی خوام حال حوصله دعوا با بچه ها رو ندارم هم سنیم برو انور نمیرم اگه نری اگه نرم چی میشه دعوا مون شد دیوید منو کوبوند به دیوار گفت فهمیدی اره منم کرواتشو گرفتم با کفشام پا گذاشتم رو پاش پس پرنسس ایتالیایی بلده دعوا کنه دعوا بلا گرفت تا اینکه هردومون اصلحه کشیدیم تا دیوید آمد حرف بزنه شلیک کرد می بینی بلدم باهاش کار کنم واقعا بین پسر جون من تازه با مشکلاتم کنار آمدم سر راهم سبز نشو من یه دیونه ام
هرجور دعوای جدید به روش های جدید پنج سال گذشت بود مثل هروز رفتم شرکت دیدم صدای دادبیداد آمد چه خبر منشی من دوستم بود کاترین بله پرونده ها قاطی شدن نه نه دیوید آمد چی شد تو چرا اینجایی ازمنشیت بپرس بین حال حوصله دعوا باهات ندارم نه که من دارم مگه پنج سال دارم باهات دعوا می کنم چی شد هیچی هر روز بدتر از دیروز بریم فلیز می بینی چطور میره رو مغزم تقصیر خودته که باهاش دعوا می کنی هروز دارم بدتر میشم خواهرمن حرص نخور بدتر میشی بیا این فرصت بخور ارامشت حفظ کن برم بینم امروز که می خوام برای قرارداد بیان چی میشه آرام باشه آرام فقط جای اون اینجا نیست
هرجور دعوای جدید به روش های جدید پنج سال گذشت بود مثل هروز رفتم شرکت دیدم صدای دادبیداد آمد چه خبر منشی من دوستم بود کاترین بله پرونده ها قاطی شدن نه نه دیوید آمد چی شد تو چرا اینجایی ازمنشیت بپرس بین حال حوصله دعوا باهات ندارم نه که من دارم مگه پنج سال دارم باهات دعوا می کنم چی شد هیچی هر روز بدتر از دیروز بریم فلیز می بینی چطور میره رو مغزم تقصیر خودته که باهاش دعوا می کنی هروز دارم بدتر میشم خواهرمن حرص نخور بدتر میشی بیا این فرصت بخور ارامشت حفظ کن برم بینم امروز که می خوام برای قرارداد بیان چی میشه آرام باشه آرام فقط جای اون اینجا نیست
دنیل چرا همش برام دردسر درست می کنی دیوید با خودت رو راست باش تو عاشق شدی دنیل کی چی اره عاشق شدم احساس می کنم اگه یه روز باهاش دعوا نکنم روزم روز نمیشه دیوید از پس یه دختر بر نمیای اون بیخیال میرم جلسه برو رفتم جلسه برای قراداد آمدن شما باهم کار می کنید نه ما فکر کردیم که نه ما باهم کار نمی کنم پس ما شما نمی تونین قرادادبیندید از دیدنتون خوشحال شدم بعد از رفت اونا دیوید از وقتی آمدم فقط تو جلوی پیشرفتم گرفتی که اینطور
ازت متنفرم منم همیچنین ازت تو خوشم نمیاد برای یه پرونده مجبور بودم برم پیش دیوید بازم دعوامون شد ولی اینبارزیادی طولانی شد من منم مریض بود استرس زیاد باعث میشد غش کنم آنقدر دادبیداد کرد بسه کن که بهوش شدم از پشت گرفتم
بردم بیمارستان از همه چیز خبر دار شد اینکه من مریضم و .............
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
سلام عاجی عالیی بود پارت ۳ و منتشر کردم 😉ادامه بده 😍
ممنون پارت سه تو راه
عالیییی
قسمت سه تو راه
ممنون قسمت دو تو راه
عاااااااااالی
عاااااااااالی
ژانر داستان . عاشقانه کمدی
لایک کنید و نظارتون بنویسید
ژانر . عاشقانه کمدی .
امیدوارم خوشتون بیاد
لایک کنید ونظرتون بنویسن