کوک در این داستان شاهزادس هنوز پادشاه نیست تو هم یه ادم معمولی که ا/ت هستی و زیبا خب
از زبان ا/ت امروز منو کوک داشتیم با هم ازدواج میکردیم منو اون خیلی همو دوست داشتیم
(حال ندارم عروسی رو بنویسم پس عروسی الان تموم شد )
منو کوک با هم به اتاق خواب رفتم و (هو منحرف خودت تصورش کن😑🤣)
بعد منو کوک کنار هم خوابیدیم (کوک> ا/ت=) >امشب بهترین شب عمرم بود = منم همینطور کوکی من (نویسنده که من بدبخت فلک زده هستم علامتنم اینه~)
فردا با نوازش کوک بیدار شدم > شاهزاده خانم نمی خوان بیدار شن
=صبح بخیر کوکی >صبح بخیر هویجم (برای اینکه تو بعضی وقتا به کوک میگفتی خرگوش اونم بهت میگفت پس من تورو میخورم و تو هویج من هستی)> ا/ت پاشو لباس بپوش که بریم صبحونه بخوریم (خودتون که کیدونید چرا لباس نداره نه؟؟؟؟منحرفا) = باشه بانی 😀 ( استیکر ها حالت چحره ی شخصیت ها رو معلوم می کونه) = کوکی بریم؟>بریم ~اونها با هم از طبقه ی بالا که مال ا/ت و کوک بود میان پایین و به طبقه ی اول قصر میرسن و به سمت میز میرن ( ا/ت مامان بابا نداره و مامان بابای کوک اونو خیلی دوست داره یعنی همه ا/ت رو دوست دارن چون اون خیلی خوبه )بابای کوک: به به عروس گولم دیشب خوب خوابیدی 😀
=بله ممنون😆 مامان کوک :خب بیاید بشینید 😃
~در حال خوردنن ۴ نفره بابای کوک ا/ت من خیلی دوست دارم نوه م رو ببینم 😆😆😁=ااا ~ا/ت نمی دونست که چی بگه >خب شما میتونید ۹ ماه دیگه نوه تون رو بقل کنید ا/ت به کوک نگاه کرد و لبخند زد =درسته😊
واییی عالیییی و احساسی 😭🥺✨
فالویی بک بده
داستانو بزار بابا😂
لطفا ادامه اش بده
پارت بعدم داره احیانن اگه داره زودتر بزار چون من دق میکنم😘😘😘😘😘😘😘
عالی تر از عالی بود😄
عالی
تنکس
سحسيتحظطقسخطةاظحلطةاسحفيةاسةاطحفطةاظحلطةلظحفس
اي ذهن كفييييييثثثثثثثثثثثث😂😂😂😂😂💔💔💔💔😂
تا ساعت ٤ چيكار ميكردي؟؟😂😂💔
قر میدادم
با كدوم اهنگ؟:/