.........................
از زبان دلوین.
صدای در بلند شد سریع سرمو از روی بالش بلند کردمو اشکامو با دستام پاک کردم.
_بیا تو.
در باز شد تو تاریکی می تونستم چهره ی سهون رو تشخیص بدم که داشت با چشمای ریز شده منو نگاه می کرد.
سهون : مزاحم نیستم که ؟
_نه اصلا بیا تو چیزی شده ؟
سهون : حتما باید چیزی بشه که بیام پیشت ؟
_نه نه قصد بدی نداشتم.
سهون : می دونم مهم نیست می تونم کنارت بشینم ؟
_آره آره حتما بیا.
اومد پیشم نشست.
سهون : گریه کردی نه ؟
_چرا انقدر سوال می پرسی ؟
سهون : تو چرا سوالای منو با سوال جواب می دی ؟
_نمی دونم.
سهون : وقتی گریه می کنی خوشگل تر میشی ولی دیگه گریه نکن.
_دیوونه.
سهون : میای بریم قدم بزنیم ؟
_این وقت شب ؟
سهون : آره مگه چشه ؟
_باشه میام بزار یه چیزی بپوشم زود میام.
سری تکون داد و رفت بیرون.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
عالیییه
فالللو
لاااایک