هری پاتر و انتقام ناشناخته ₕₐᵣᵣy ₚₒₜₜₑᵣ ₐₙd ₜₕₑ ᵤₙₖₙₒwₙ ᵣₑᵥₑₙgₑ (p6)

پارت ششم💜🌟

سلنا و هری داشتند از تعجب شاخ در میاوردند و هاگرید لبخند شادمانانه ای بر روی لب داشت. دیوار پشت سرشان دوباره در سر جایش قرار گرفت انگار نه انگار که تکانی خورده

هاگرید گفت:منتظر چی این؟ بیاین بریم دیگه! سلنا با خوشحالی گفت:اول کجا بریم هاگرید؟ هاگرید به ساختمان مرمری بلند و اسمان خراشی اشاره کرد و گفت:اول بریم گرینگوتز که پولای هری رو برداریم؟!

هری با لبخند گفت:ارع بریم! سپس هاگرید از سلنا پرسید:تو چی سلنا؟تو پول داری؟ سلنا با لبخند تلخی گفت:نه من که میراثی ندارم!اینو پرفسور دامبلدور بهم داد که بتونم باهاش وسایل مدرسه ام رو بخرم!

هاگرید با دلسوزی گفت:اها!اها سپس سریع بحث را عوض کرد:عه نگاه کنین!جاروهای نیموس 2000!جدید ترین مدل ان!تازه امسال به بازار اومدن! سلنا با تعجب گفت:مگه جاروی پرنده ام مدل دارع؟ هاگرید گفت:پس چی که دارع

انها سریع شروع به حرکت کردند! از جلوی چندین مغازه بوگندو که درونش جغد نگه داری میشد گذشتند!سپس از جلوی چندین مغازه ای که وسایل معجون سازی مانند سر موش میفروخت گذشتند!

سلنا و هری با حیرت همه جا را نگاه میکردند! سپس انها به ساختمان مرمری گرینگوتز رسیدند! هاگرید گفت:بیان بریم!فقط مواظب باشین اجنه رو اذیت نکنین و سر به سرشون نزارین! سلنا گفت:چی؟! اجنه؟!

هاگرید گفت:ارع! اجنه! گرینگوتز به دست اجنه اداره میشه! سلنا که از تعجب چشم هایش چهارتا شده بود گفت:پس سریعتر بریم تو دل تو دلم نیست زودتر اجنه رو ببینم

آنها از در ورودی وارد ساختمان شدند! سلنا و هری از حیرت نمیدانستند چکار کنند! صد ها جن مشغول کار بودند! از شمردن پول ها گرفته تا حساب و کتاب های دفتری و ... انها به اخرین جن ساختمان رسیدند ک هاگرید شروع ب صحبت کرد

_سلام...ما میخواستیم از گاو صندوق هری پاتر برداشت کنیم! _شما کلید دارین؟ هاگرید گفت:ارع...ارع داشتم همین جاها بود..اه پس کو...لعنت...اها اینجاس جن کلید را گرفت و بررسی کرد و گفت:مشکلی ندارع...گریپهوک...بیا اینجا

جن کوچکی امد و انها را به سمت در راهنمایی کرد انها سوار قطاری شدند که انها را ب سمت گاو صندوق مورد نظر میبرد. سلنا از تعجب گفت:واو...اینجا رو باش! گریپهوک دسته قطار را کشید و قطار با سرعت سرسام اوری شروع ب حرکت کرد