
://////////////
^ خب ، آره در هر صورت ما باید زود برگردیم ... ♡ پس منم میام ... & ما میخوایم بریم کنسرتا ؟ ... ♡ باشه ، شاید دیگه منو یاشون رفته باشه ... % خب دخترا بلیطا آمادس هفتام بلیط درجه یک خوب واسه کنسرت ... ♡ نمیشه نیام ؟ ... ^*&%$○ نه ... ♡ خو باشه بحشیا ... ^ راستی ... ♡ چیه ... ^ هنوز اون آرمی بمبتو داری ؟ ... ♡ اوهوم ... ^هنوز از تو جعبه درش نیاوردی ؟ ... ♡ نه ... ^ بعد ۱ سال ؟ ... ♡ من از اون روز که برگشتم درش نیاوردم ... ^ جعبش کجاس ؟ ...♡ زیر تختم ... ^ خیلی خب .... (عصر همان روز ☺) ♡ چرا پرواز انقد تاخیر داره ... ^ میتونی جیغ نزنی ؟ ...♡ نچ ... * راستی ا.ت اون شعر حفظ کردی ؟ ... نه خیلی دوست نداشتنی بود ... & چون من نوشتم ؟... ♡ دقیقا ... ^😐 باز شروع شد ؟ ... بیخیال گوشیمو در آوردمو هدفونمو گذاشتمو مشقول آهنگ گوش دادن شدم ... ساهی هدفونو برداشت و گفت انقد این پلی لیستو گوش کردی منم حفظش کردم ، چرا یه آهنگ جدید نمیگیری ... ♡ آخه این آهنگ جدیدا همش فوشو حرفای بیتربیتی و ... ^ خو من که آهنگای ایرانیو نمیگم ... ♡ در هر صورت ... همون لحظه پروازمون اعلام شد ( داشتم مینوشتم اعمال شد 😐) ...
( یه پرش بریم بعد از پرواز از زبون لیلی ) ...^ آییییی خشک شدم ...* دخترا بیاین اینجا ... وقتی رفتیم بالا سر پالی و ا.ت خشکم زد ... عین دوتا بچه سرشون رو شونه ی هم بود و خوابیده بودن ... همون لحظه ا.ت بیدار شدو ...♡ آیی خدا چقد خوب خوابیدم، هی پارلا از روم بلند شو .... & چی شده 😴 ، اَییی من اینجا چیکار میکنم ... ا.ت بلند شدو چمدونشو برداشت و رفت .... (* از این به بعد از زبون ا.ت *) .... ^ هی دختر چی شد ... ♡ خیلی ازش خوشمم میاد ... ^ ولش کن دیگه ، من هیچوقت نفهمیدم شما سر چی باهم دعوا دارین ... بعد از تموم شدن کارامون تصمیم گرفتم واسه خودم یه خونه ی ویلایی تو کوهستان اجاره کنم ...
^ واقعا لازم بود این کارو بکنی ؟ ... ♡ تو که میدونی من از جاهای کوچیک میترسم ... * ترس عجیبیه ... ♡ اوهوم ... تا شب حرف زدیم و بحث کردیم ...☆ از اونجایی که ما اولش هدفمون خواننده شدن بود رو صدامونم کار میکردیم ☆ ... ^ خوابی ا.ت ؟ ... ♡ نه ... ^ منم خوابم نمیبره ... ♡ راستی یچیزی ... ^ بله ...$ جان مادرتون ساکت شین ... ♡ بیا بریم رو پشت بوم ... نشستیم رو کاناپه ای که رو پشت بوم بود ... ♡ تو چرا ا.ت صدا میکنی... خودت میدونی من این اسمو دوسش ندارم ... ^ باشه پس ، از این به بعد هالی صدات میکنم ... ♡ نه ولش کن همون ا.ت بهتره ... ^ خود درگیریا ... ♡ (یه لبخند به معنای خف شو خف شو خف خف شو بهش زدم ) .... ( میدونم پرش هاش زیاد شد ولی دست خودم نیس دیه : فردا صبح از زبون لیلی ) بیدار شدمو موهامو بافتم ... رفتم صبحونه آماده کنم که ... ^ ا.ت باز تو سرت تو یخچاله ... ♡ خو گرمه چه کنم .... ^ 😐 ... ☆سر صبونه ☆ ...○ خب دخترا ساعت ۲ باید بریم محل کنسرت ... ♡ 💣💣( سرفه 😐) ۲ زود نیس ؟ ... ^ خو باید زود بریم دیه ... ♡ آااااااااههه بحث کردن با شما فایده نداره ...
^&*%○ دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره ... ♡ 😐 ، خب من برم از جلو چشاتون خفه شم ... #♡ ( این ینی از زبون ا.ت 😐 ، چیه ؟ تنبلم ) از پشت میز بلند شدمو رفتم سراغ چمدونم ... یه نیم تنه ی گشاد و یه شلوارک کوتاه برداشتم و انداختم رو تخت ... حولمو برداشتمو رفتم سمت حموم ... وقتی اومدم ساعت ۱و نیم بود 😐😐😐 ... ( البته ساعت ۱ رفتم حموم ) با حوله نشستم جلو آینه و یکم کرم زد آفتاب و رژ زدم ... لباسمو که پوشیدم دیدم هیچکی تو خونه نیست ... رفتم بیرون که دیدم ماشین پاکپائو وسط حیاط پارکه و همه منتظر منن ... رفتمو سوار شدم ... ♡ خب من آمادم ... ^ ا.ت 😔 ... ♡ بلی ... واقعا میخوای اینجوری بیای ؟ ... ♡ خو راستش آره 😅 ... ^ اگه تو راه ملت اُور دوز کنن چی ؟ ... ♡ 😐 ... * بازم شما شوخیای مسخرتون شروع شد ؟ ... ♡ نچ 😜 ... $ خب راه افتادم دیگه ... ترررررر (استارت اول ) نشد .... تررررررررر (استارت دوم ) نشد .... ترررررررررررررررر ...♡ 😐 من میرم تاکسی خبر کنم ... ^ آره برو .... ترررررررررررر (آخرین استارت ) $ عه روشن شد ... ♡ پس خوبه ... ^ پیش بسوی غشششششش ... *&$%^○♡ 😂😂 ... ( با کمال تاسف ، پرش به بعد از کنسرت تو ماشین) ... ♡ دخترا ... ^😐 ...♡ از اون لاناتیا از این کمترم توقع نداشتم ... ♡ پاکپائو بزن کنار... از ماشین پیاده شدمو رفتم ۷ تا نوشیدنی گرفتمو برگشتم ... ^ دستت درد نکنه واقعا خنک شدیم ... * اوهوم 😐 ... ♡ خب دیگه بیاین از این پوکری دربیایم ... ^منم موافقم ...
بای تا چنوقت دیگه
بعدی ...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد زود تر بزار خیلی خوب بود