سازمان جاسوسی قسمت ۱۰

هللووووو بالاخره کارام تموم شد بچه ها اگر اینجوری پش بره من دیگه این داستان رو ادامه نمیدم چون نظرام خیلی کمن تو تست قبلیم ۲ نفر بیشتر نظر ندادن

اول بالا رو بخون 👆🏻👆🏻خوب بریم ادامه ❤تو فکر بودم تا اینکه با صدای گوش خراشش که باعث شد گوشم سوت بکشه به خودم اومدم &ببخشین حالتون خوبه ❤بله ممنون &نظرتون راجب یه قهوه چیه ❤اوه بله خیلیم

&خوب پس افتخار میدین دستتون رو بگیرم (فلش بک به چند دقیقه پیش در خانه)⚪چه ربطی داره اون دستاش کثیفه به هزاران دخترکی معلوم نیس کجا بودن خورده) تو دل مرینت ❤وای نع اکه جانی به فهمه بدبختم میکنه ولی نمیتونم نقشم رو خراب کنم &امم چیزی شده ❤نع مشکلی نیس &پسسس افتخار میدین ❤بله رفتیم قهوه رو خوردیم &نظرتون چیه بریم تو اتاق من ❤ایووللل اونجا میتونم راحت تر بگیرمش و بزنمش چون اینجا هزارتا نگهبان داره البته بایدم بگم فهمیدم میخواد چیکار کن یه نیشخند زدم و گفتم معلومه شیطون &پس فهمیدی میخوام چیکار کنم ❤با این لحنت مگه میشه ادم نفهمه &پس بریم ❤اره رفتیم تو اتاق تا درو بست و قفل کرد اومدم بزنمش که نمیدونم کودوم از خدا بیخبری اونجارو خیس کرد بود که لیز خوردم و اوفتادم روش به طور اتفاقی لب*م روی لب*ش اوفتادسریع خودم رو ازش جدا کردم &اَی شیطون همون اول رفتی سراغش ❤تودلم گفتم اخه احمق کی بو تو نگاه میکنی من اصلا تو رو ادم حساب نمیکنم

بلند شدم و رفنم پشتشت اروم دست مالی که که ماده ی بی هوشی بهش زدم رو در اوردم و گذاشتم رو دهن و دماغش تا ۲۰ ثانیه داشت دست پا میزد و بعد غش کرد اومدم گوشیمو برداشتم و به رئیس زنگ زدم گفتم بیهوش شد گفتن باشه قرار بو کارل و استفان و مایکل نگهبانان رو بزنن بیان تو ژاکلین و ادرین و فیلیکس هم از پنجره اتاق بیان تو تا بتونن ببرنش

(بچه ها نمیدونم کجا بودم) ❤همه کارا کردیم و رفتیم یه مایی که رئیس یه صندلی و طناب داخل اتاق گذاشته بود رفتیم اون ادم بیشعور رو بهش بستیم و وقتی که به هوش اومد من جلوش بودم( راستی اینم بگم که لباسم رو عوض کرده بودم موهام رو بافته بودم و گذاشته بودم روی یدونه از شونه هام عکس داستان همینه ) وقتی به هوش اومد یه پام رو گذاشتم یه ور صندلی دست مخالفمم که گزاشتم روی اون طرف صندلی &ایییی اینجا چه خبره من کجا ام ❤تو الان پیش من و رفیقامی اگه خطایی ازت سر بزنه جا در جا مردی اوکی &شما میرنت نیستی همونی که تا دودقیقه پیش تو خونه ی من بودید 🖤هوی عوضی حواست بذشه داری با کی حرف میزنی حق نداری با دهن کثیفت اسم قشنگ مرینت رو بیاری &جنابالی کی باشن ❤هوی درس حرف بزن اولن اون پسر عموی منه دومن اون رفیقمه سومن اون کیوت ترین پسری ای که تاحالا دیدم چهارمن اون خیلی کار بلده 💗❣⚪@₩مرینت ما کیوت نیستیم 😭😭😥😥😣😣

❤وای باز اینا حسود شدن اره شما هم هستین منظورم کلی بود 👤خوب حالا بسه مایکل ژاکلین کو ^قربان نمیدونم 👤باشه ❤قربان من فرستادمش دنبال کاری خوب بگو ببینم واسه چی ق*اچ*اق میکردی & من به خاطر مامان بزرگم اینکار رو انجام میدادم به خاطر اینکه مامان بزرگم مریضه ❤همه داشت گریشون میگرفت غیر از من چون میدونستم داره دروغ میگه 🖤مرینت تو چرا گریت نگرفت تو قلبت از سنگه ❤اخه احمق های اوسکل اصلا به قیافه این میخوره به این سرعت همچی رو لو بده داره دروغ میگه &تو واقعا قلبت از سنگه اره بابا داشتم دروغ میگفتم ❤من قلبم از سنگ نیست من فقط گول ادمایی مثل تورو نمیخورم &بابا تو خیلی خوبی ❤خودم میدونم #ببخشید دیر کردم قربان ❤کاری که گفتم رو انجام دادی #اره فقط فک کنم یه ادرس تونستم ازش پیدا کنم ❤باشه همونشم کفایت میکنه

❤میگی یا بزنم همینجا مغزت رو مط*لا*شی کنم&اوه چه خشن ❤میگی یا بزنم &باشه باشه میگم بابام تمام کارا زیر سر بابامه اسمش ویلیامه ملقب به ارباب جنایت خیلی وقته که اینکارا رو انجام میده ❤اسمه کاملش &ویلیام جیمز موریارتی اگه خواستی اسم دوتا برادراش هم میوتنم بگم من اون طوری نیستم که شما فکر میکنین من مجبورم دختر*با*ز باشم و قا*چ*اق کنم وگرنه توسط بابام دخلم اومده ❤من اسم برادراش رو میخوام &رابرت جیمز موریارتی و لوئیس جیمز موریارتی

❤خوب ژاکلین ادرس بده ببینم بگو ببنم ادرسشو جناب شاهزاده میخوام ببینم همخونی داره یا نه &همینجاست خیابون فلانی و فلکه اتش ........

❤اره همخونی داره من میریم پیش فیلیکس و کارل استفان و لوکا ژاکلین و جولیکا با من بیاید شما ها هم اینو با خودتون بیارید &ببخشید ولی این رو به حیوون میگن نه ادم ❤راستش تو با حیوون هیچ فرقی نداره &ممنون بابت تعریف زیباتون ❤خواهش میکنم قربان ماشین جلو دره دیگه👤اره❤خوب پس خودم رانندگی میکنم ما فعلا میریم

بای بچه هااا بزن بعدی چالش دارم