
سلام اينم پارت ٢
اون ادرين بود همون پسر مو زرد ادرين:سلام مرينت مرينت:منو از كجا پيدا كردى؟ ادرين: امروز يكى از كتاب هاى مهم گم شده و از اونجا كه تو خواهر كاگامى هستى راحت پيدات كردم و گفتم شايد وقتى به هم برخورديم كتاب را ديده باشى؟ مرينت:من نديدم تو پيدا كردن كتابت موفق باشى. يهو
يهو كاگامى امد كاگامى:سلام ادرين با خواهرم كار داشتى؟ ادرين:سلام نه يعنى اره يعنى..... مرينت:ول كنيد من بايد برم مزاحم نمى شوم (با بغض) و بعد مرينت از خانه رفت بيرون ادرين: مرينت حالش اصلا خوب نبود من برم دنبالش كاگامى:اين همه راه امدى اينجا حداقل بيا يك قهوه بخوريم. ادرين :ممنون شايد يك وقت ديگه كاگامى با عصبانيت دست ادرين را گرفت و گفت: د*و*س*ش دارى؟ ادرين:نه شيز جاست فرند(😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡) ادرين:اما تو رابطه ات را با مرينت درست كن اون دختر خوبيه. كاگامى :باشه ادرين و بعد ادرين رفت كاگامى با صداى ارام گفت:ولى قول نمى دهم 😈
مرينت هم از اونور گريه مى كرد و مى گفت:امكان نداره پدرم ١٥ سال به من دروغ گفت ديگه از اون ها متنفرم يك صداى ارام به مرينت گفت:دركت مى كنم يهو ادرين امد پيش مرينت مرينت:ا....ا... ادرين ادرين:من چندسال پيش مادرم تركم كرد و با پدرم زندگى كردم پدرم از وقتى مادرم رفت خيلى غمگين و بى روح شده يهو يك بارون امد ادرين با يك لبخند مهربان يك چتر داد به مرينت مرينت: اما اين دليل نمى شود پدرت تو را درست دارى ادرين:اما اگه من اين كتاب را پيدا نكنم پدرم ازم متنفر مى شود
ادرين:من مى روم دنبال كتابم مرينت:موفق باشى ادرين داشت از مرينت دور مى شد كه يهو صداى جيغ مرينت را شنيد. سريع رفت دنبال مرينت اما اونجا نبود ادرين:حتما رفته خونش نكنه تو راه براش اتفاقى افتاده نكنه اون را دزديدن
ادرين سريع رفت خونه ى مرينت اما مرينا اونجا نبود پدر مرينت و خانم سابين داشتن گريه مى كردن ادرين : سلام من همكلاسى مرينتم باهاش كار داشتم خانم سابين:مرينت هميشه اين موقع شب خونه بود حتما يك بلايى سرش امده پدر مرينت:اما ما خدمتكار ها را دنبال مرينت فرستاديم نگران نباش يهو ادرين
يهو ادرين با عصبانيت رفت اتاق كاگامى ادرين:مگه قرار نشد با مرينت بهتر رفتار كنى😡 كاگامى:من چرا بايد با مرينت اين كار را كنم ؟ ادرين:كاگامى راستشو بگو كاگامى:اره اره من از مرينت خوشم نمى ايد و مى خواستم يكم يكم باهاش كنار بيام اما من اين كار را باهاش نكردم (با گريه) ادرين:
ادرين:ببخشيد كاگامى يهو يكى از خدمتكار ها امد و گفت خانم سابين خانم سابين:چى پيدا كردى؟ خدمتكار:اين شنل كه هميشه مرينت مى پوشيد را پيدا كرديم
خانم سابين:اون نزديكى ها كه اين شنل ها را پيدا كرديد خوب گشتيد؟ خدمتكار:بله يهو در باز شد و....
ادامه در پارت بعد... پارت بعد را بنويسم؟
ايزى ايزى تامام تامام تامام❤️❤️🌸🧚♀️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود ادامه بده
عالی بود بعدی
عالی بود پارت بعدی ادامه بده
عالی بود ادامه بده
پارت بعدی رو حتما بنویس
عالیه ادامه بده