باورم کن یه داستان دو پارتی که نصفه شب به سرم زد گفتم برای تنوع سبک مافیایی بنویسم چون اکثرا داستانا ومپایری هست 👈🏻👉🏻😂 دیگه سه صبح دارم اینو مینویسم اگه بد شده ببخشید 🥺🖇
–ولم کنید عوضیا...دستای کثیفتونو به من نزنید!
چشمام بسته بود و دو نفری که بازوهام رو محکم گرفته بودن منو به سمت جایی که برام قابل تشخیص نبود میکشیدن.
تقلا کردم تا بلکه بتونم ازشون فرار کنم اما بی فایده بود. منو با خشونت روی صندلی نشوندن و دستامو درحالی که سعی میکردم نزارم از پشت بستن.
خدای من اونا منو کجا اورده بودن!؟
توی جام تکون خوردم اما تقلا کردن فقط خسته ترم میکرد. دست از تلاش کشیدم و داد زدم:
–شماها کی هستین؟؟
چی از من میخوایننن؟؟
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
بسی زیبا ...❤️
جییییخ عالی بود تورو خدا پارت بعد 😂😂
یه عالمه منتظر پارت بعد هستم💜💛
عالییییییییییییییییییییی
عالیییییییییییییییی
عالی بود 😻
پارت بعدم بزار 😊