
ماه خونین یه وانشات عاشقانه و درام جذاب برای طرفدارای خوناشام (از جمله خودم 👈🏻👉🏻) تعداد پارت:ده پارت
سعی کردم مشکوک ترین چیزی که به نظر میرسه رو پیدا کنم ، هر آدم عاقلی هم که بود گرگ طلایی وسط یه اتاق فوق العاده ساده و بدون تجملاتی به نظرش عجیب می اومد ، پس شاید واقعا مثل فیلم ها باشه . روی بدنش هیچ چیز عجیبی نبود اما چشماش توی تاریکی خیلی برق میزد ؛ روی چشمش دست کشیدم که دیوار رو به روم کنار رفت و نقشهای مثل توی فیلم ها پیدا شد. چراغ قوه رو که روی دیوار گرفتم اولین چیز عکس من و خانوادم بود که نظرم رو جلب کرد اون عکس ما رو میخواست چیکار؟؟ عکس تکی از من و دلآرام و موقعی که دلی پر از خون تو بغلم بود ؛
دستام میلرزید ولی سعی کردم یه عکس واضح از کل نقشه بگیرم . صدای قدم های یه نفر رو از تو راهرو شنیدم ، حالا خودم رو کجا قایم میکردم ، خدایا اگه گیر میافتادم چه غلطی باید میکردم ، همینطور که دور خودم میچرخیدم ؛ دستی روی دهنم قرار گرفت و من رو به سمت دیوار کشید ، میخواستم جیغ بزنم اما اگه اونکه بیرون بود میشنید بدبخت میشدم پس سعی کردم خونسردی خودم رو حفظ کنم .
بین اون شخص که آناتومی بدنش میگفت مرد و دیوار حبس شده بودم ، اما ... اما خدای من اون بوی عطر دلآرام رو میداد ، بدون اختیار من قطرهای اشک از چشمم رو دستش چکید که متوجه من شد حتی چشم هاش به اندازه دلی تو تاریکی برق میزد ، این مرد کی بود ؟! کسی که توی راهرو بود داخل اتاق شد و مثل حدسی که میزدم علی بود ، تو تاریکی اتاق مارو ندید و درب اتاق رو بست . بعد از رفتنش اون پسر ناشناس زل زد تو چشمام _میخوام دستم رو بردارم پس جیغ نزن . باشه!؟
سرم رو به معنای موافقت تکون دادم . دستش رو آروم بر داشت و به سمت پنجره رفت ، بازش کرد و بهم اشاره کرد که به سمتش برم . وقتی به سمتش میرفتم کشش خاصی داشتم مثل کشش به دلآرام اما پای شباهتش به خواهرم گذاشتم. دستش رو جلو آورد تا دستم رو بگیره ، دستم رو که گرفت ، دست آزادش رو زیر پام زد و بلندم کرد . تا خواستم جیغ بزنم _هیسسس کاریت ندارم ، باید قبل از رسیدن نوچش اونجا باشی .
هنوز تجزیه و تحلیل نکرده بودم که چطور ذهنم رو خواند یا از کجا پیداش شد که ارتفاع دو طبقه رو پرید و حتی اخم به ابرو نیاورد. _میدونم کلی سوال تو ذهنته مثل اینکه چطور ذهنت رو خواندم اما به زودی بهت جوابشون رو میدم ... قبل از ماه کامل . داشت ازم دور میشد که بدون اختیار خودم به حرف اومدم +کی و کجا ... دوباره میتونم ببینمت ؟ _فردا شب ساعت دوازده وقتی همه خوابیدن میام دنبالت ... راستی پشت پنجمین درخت سرو برات یه پاکت گذاشتم حتما برش دار و بعد برو .

منتظر پارت های بعدی باشید 🖇⚡این وانشات متفاوته چون توی کره نیست و خیلی تصورش براتون راحت تره لایک و کامنت و فالو یادتون نره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)